گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد چهارم
5 . خویشاوند بودنِ هَوو با همسر اوّل



ب - آسیب های مرتبط با مرد

1 . آزار دادن همسر

آفت تحکیم خانواده است و ممکن است به جدایی بینجامد . برخی از پژوهش ها نیز نشان می دهند که طلاق ، در جوانانی که زیر نوزده سالگی ازدواج کرده اند، بیشتر از جوانانی است که پس از آن ازدواج کرده اند .

5 . خویشاوند بودنِ هَوو با همسر اوّلبر پایه برخی احادیث ، ازدواج مرد با خویشاوندان همسر فعلی اش، آفت زندگی خانوادگی است. متن حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره، چنین است: لا تُزَوِّجُوا النِّساءَ عَلی قَراباتِهِنَّ ، فَإِنَّهُ یَکونُ مِن ذلِکَ القَطیعَهُ . (1) زنان را با خویشاوندانشان تزویج نکنید ؛ زیرا این کار ، به بریده شدن روابط خویشی می انجامد . این سخن، بدین معناست که برای زن، تحمّل هَوویی که از نزدیکان و خویشان خودش باشد، مشکل تر است و این گونه ازدواج ها، موجب اختلاف خانوادگی و از عوامل فروپاشی خانواده است.

ب آسیب های مرتبط با مردآسیب هایی که از ناحیه شوهر ، نهاد خانواده را تهدید می کنند و چه بسا موجب فروپاشی آن می گردند، عبارت اند از :

1 . آزار دادن همسرزن، از محیط گرم خانواده خویش به درون خانه ای پا می نهد که همه چیز آن برای وی، تازه و بدون سابقه است . او از جایی که به طور متعارف، خدمت گیرنده و محبّت بیننده بوده، به سرایی قدم می نهد که خدمت و محبّت در آن، دوسویه است .

.

1- .ر . ک : ص 114 ح 615 .

ص: 153

در این حالت، اگر در قبال محبّت و تلاشی که بروز می دهد ، پاسخ محبّت آمیز نگیرد و حتّی در عوض آن ، آزار ببیند، دیر یا زود، از محبّت دهی ، دست می کشد و کانونی که باید با محبت و مودّت گرم شود ، به سردی می گراید . روشن است که کمتر همسری با این وضعیت ، حاضر به ادامه زندگی است و اگر هم آن را ادامه دهد ، چنین زندگی ای را نمی توان یک زندگی سالم و یک کانون پُر حرارت خوانْد . گفتنی است آزارهای روانی و جسمی ، هر دو در این میان، یکسان عمل می کنند و شاید آزارهای زبانی و روانی، زیان های بیشتر و ضربه های کاری تری را به پیکر ازدواج وارد کنند . احادیت، افزون بر کتک زدن زن ، تحقیر او و حتّی بغض و دشمنیِ درونی را هم زمینه فروپاشی تدریجی خانواده ها دانسته اند . (1) از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که می فرماید : مَن أضَرَّ بِامرَأهٍ حَتّی تَفتَدِیَ مِنهُ نَفسَها ، لَم یَرضَ اللّهُ تَعالی لَهُ بِعُقوبَهٍ دونَ النّارِ ؛ لِأنَّ اللّهَ تَعالی یَغضَبُ لِلمَرأهِ کَما یَغضَبُ لِلیَتیمِ . (2) هر کس به زنی آزار برساند تا آن زن [ با بخشیدن مهریه اش ] ، جان خود را از او بخرد ، خدای متعال ، برای آن مرد ، به مجازاتی کمتر از آتش ، رضایت نداده است ؛ چرا که خداوند متعال برای زن ، همان گونه به خشم می آید که به خاطر یتیم به خشم می آید . در حدیث دیگری آمده است : أیُّ رَجُلٍ لَطَمَ امرَأتَهُ لَطمَهً ، أمَرَ اللّهُ عز و جل مالِکا خازِنَ النّیرانِ فَیَلطِمُهُ عَلی حُرِّ وَجهِهِ سَبعینَ لَطمَهً فی نارِ جَهَنَّمَ ، وَ أیُّ رَجُلٍ مِنکُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی شَعرِ امرَأهٍ مُسلِمَهٍ ، سَمَّرَ کَفَّهُ بِمَسامیرَ مِن نارٍ . (3)

.

1- .ر . ک : ص 123 (خانواده / فصل سوم / تحقیر کردن) و (نفرت) .
2- .ر . ک : ص 116 ح 617 .
3- .ر . ک : ص 118 ح 623 .

ص: 154



2 . بدخویی

هر مردی که به زنش سیلی بزند ، خداوند عز و جل به مالک ، نگهبان دوزخ ، دستور می دهد که در آتش دوزخ ، هفتاد سیلی بر گونه او بزند ، و هر مردی از شما بر موی زنی مسلمان [ و نامحرم ] دست نهد ، میخ هایی از آتش ، در کف دست او می کوبد . همچنین از امام علی علیه السلام روایت شده است که می فرماید : إنَّهُنَّ أمانَهُ اللّهِ عِندَکُم ، فَلا تُضارّوهُنَّ وَ لا تَعضُلوهُنَّ . (1) آنان، امانت خدا در نزد شما هستند . بنا بر این ، به آنان گزند نرسانید و با ایشان بدرفتاری نکنید . از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز روایت است که فرمود : إنّی أتَعَجَّبُ مِمَّن یَضرِبُ امرَأتَهُ وَ هُوَ بِالضَّربِ أولی مِنها ! (2) در شگفتم از کسی که زنش را می زند ، در حالی که خود او ، به کتک خوردن ، سزاوارتر است !

2 . بدخوییانسان های تندخو ، گاه بدون آن که بخواهند ، به دیگران آزار می رسانند . بسیاری از اینان ، بدذات نیستند و دوست ندارند که دیگران ، بویژه نزدیکان و خویشان و همسران خود را اذیت کنند ؛ امّا حساسیت زیاد ، حرارت و تندی اخلاقی و کم طاقتی ایشان ، موجب می شود که دیگران از آنها دلخور و دلگیر شوند و به صورت باری سنگین و تحمیلی بر دوش دیگران در آیند . این دسته، افزون بر آن که زندگیِ خود را آشفته می کنند ، عیش دیگران را نیز منغّص می سازند و محیطی عصبی ، حسّاس ، شکننده و گاه در آستانه انفجار به وجود می آورند و خود و خانواده شان را در آن می سوزانند . اگر این وضعیت ادامه یابد و یا تشدید شود ،

.

1- .ر . ک : ص 116 ح 622 .
2- .ر . ک : ص 118 ح 625 .

ص: 155



3 . بُخل

اطرافیان و بویژه همسر، به مقابله به مثل با همسر و یا گریز از شوهر و حتّی خانه، روی می آورد و اینها از هم پاشیدگی خانواده را در پی دارد . آمار فعلی دادگاه های خانواده ، بدخویی مرد را از علّت های قابل توجّه متلاشی شدن خانواده بر می شمرند . بر همین اساس، با وجود ترغیب به تزویج جوانان از سوی اسلام ، امام رضا علیه السلام در راه نمایی به حسین بن بشّار که خویشاوند بدخویَش به خواستگاری دخترش آمده است ، می فرماید: لا تُزَوِّجهُ إن کانَ سَیِّئَ الخُلُقِ . (1) اگر بدخُلق است، دخترت را به همسری وی در نیاور.

3 . بُخلمؤمن، تربیت شده خداوند است و هزینه زندگی خود را با کاهش و افزایش عطای الهی، تنظیم می کند . اگر خدا به او روزی دهد، وی هم به زندگی اش وسعت می دهد و اگر خدا نبخشد ، به کسب حرام و درآمد نامشروع، روی نمی آورد ؛ امّا انسان بخیل، در هر صورت، به کسی چیزی نمی دهد و اموالش را نزد خود نگاه می دارد . چنین شخصی ، همه و حتّی خود را در تنگنا می گذارد و از پرداخت هزینه های اصلی خانواده نیز خودداری می ورزد و بدین سان، فشار سختی را به خانواده وارد می آورد ؛ سختی ای که با توجّه به وضعیت مالی اش ، برای همسر و خانواده ، توجیهی ندارد و تنها علّت آن ، خوی زشت بخل است . در این وضعیت ، کمتر زنی تاب می آورد و در نتیجه ، یا به دزدی پنهان از شوهر ، روی می آورد و یا حدّ اقل در علاقه او به خود، تردید می کند و متقابلاً علاقه اش به همسر کاهش می یابد؛ زیرا خود را از دارایی و مال همسرش، کم ارزش تر می بیند .

.

1- .ر . ک : ص 120 ح 632 .

ص: 156



4 . بی تدبیری

از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که می فرماید : أبغَضُ العِبادِ إلَی اللّهِ عز و جل مَن ضَنَّ عَلی عِیالِهِ . (1) منفورترینِ بندگان ، نزد خداوند عز و جل ، کسی است که به خانواده اش بخل بورزد . نیز می فرماید : شَرُّ النّاسِ الضَّیِّقُ عَلی أهلِهِ . (2) بدترینِ مردم ، کسی است که بر خانواده اش تنگ بگیرد .

4 . بی تدبیریخانواده در بدو تأسیس، با جادّه ای ناهموار و گردنه هایی سخت ، رو به روست . دو جوانی که هنوز جایگاه شغلیِ ثابتی برای خود نیافته اند، با بدهی های مربوط به تعهّدات مالی تحصیل و تهیّه مسکن و یا هزینه های تولّد و نگهداری فرزند نیز رو به رو می شوند . از سوی دیگر، به دلیل جوانی ، زن، خواهان مصاحبت بیشتر شوهر با اوست و توقّع دارد که شوهر، وقت بیشتری را برای با هم بودن بگذارد. خواسته ها و انتظارات پیشین خویشان ، دوستان ، همسایگان و همکاران را نیز باید افزود. از طرفی، مسئولیت های دینی و اجتماعیِ هر دو سوی ازدواج نیز وجود دارد . در چنین فضایی، تنها مدیریت عاقلانه و ماهرانه ، می تواند خانواده را از این کشاکش سنگین برهاند و با توجّه به این که مدیریت خانواده در اسلام به مرد سپرده شده ، (3) این موضوع، اهمّیت ویژه ای پیدا می کند . اگر مرد ، فاقد مدیریت لازم باشد ، خانواده، در گردابی از مشکلات حل نشدنی و گره های کور، فرو می رود و در این میان، رضایت و ارضای همسر فدا می شود و

.

1- .ر . ک : ص 122 ح 635 .
2- .ر . ک : ص 122 ح 636 .
3- .ر . ک : ص 101 (خانواده / فصل دوم / تحلیلی در باره عوامل تحکیم خانواده / پذیرفتن مدیریت شوهر بر خانواده) .

ص: 157



5 . تنوّع طلبی

کانون خانواده ، جایی برای شکایت ها و سرریز مشکلات حل ناشده می گردد . (1) امام علی علیه السلام در باره این آفت خطرناک خانواده می فرماید : آفَهُ المَعاشِ سوءُ التَّدبیرِ . (2) آفت زندگی ، بی تدبیری (سوء مدیریّت) است . و در حدیث دیگری از ایشان که به فراتر از خانواده اشاره دارد آمده است : سَبَبُ التَّدمیر سوءُ التَّدبیرِ . (3) علّت ویرانی ، بی تدبیری (سوء مدیریّت) است .

5 . تنوّع طلبیاسلام با توجّه به واقعیتِ فزونی تعداد زنان آماده ازدواج بر مردان ، چندهمسری را با رعایت شروطی سخت (مانند: عدالت) تجویز کرده است؛ امّا این به معنای جواز تنوّع طلبی و رفتار خودخواهانه با زن نیست . هر گاه مرد بخواهد از این جواز شرعی و واقعیت اجتماعی، سوء استفاده کند و بی هیچ دلیلی، همسرش را طلاق دهد، این کار ، نزد خداوند متعال ، منفور است. از امام باقر علیه السلام روایت شده که می فرماید : إنَّ اللّهَ عز و جل یُبغِضُ کُلَّ مِطلاقٍ ذَوّاقٍ . (4) خداوند عز و جل از مردان پُر طلاق و تنوّع طلب در ازدواج ، نفرت دارد . بدین سان، تنوّع طلبی یکی از آسیب های خطرناکی است که نهاد خانواده را تهدید می کند و مانع تحکیم این نهاد مقدّس می گردد .

.

1- .ر . ک : همین دانش نامه : ج 3 ص 525 (خانواده / فصل دوم / تلاش برای تأمین نیازهای اقتصادیِ خانواده) .
2- .ر . ک : ص 124 ح 642 .
3- .ر . ک : ص 124 ح 640 .
4- .ر . ک : ص 126 ح 647 .

ص: 158



6 . غیرت ورزی نابه جا

6 . غیرت ورزی نابه جازندگی مشترک ، محدود کننده روابط جنسی است . در هر اجتماع و دینی ، ازدواج، مرزهایی را برای روابط جنسی به وجود می آورد . در دین اسلام، این روابط، منحصر به خانواده می شود و از این رو، خیانت هر یک از دو سوی ازدواج ، به معنای پیمان شکنی است . این نکته، مورد قبول همگان است ؛ امّا هر گاه حساسیت به این مسئله ، از حدّ طبیعی خود بیرون رود و به صورت شک هایی بی جا و غیرت ورزیِ بدون دلیل در آید ، زندگی را تلخ می کند و خانه را به صورت بازداشتگاهی در می آورد که بازجوی آن، شریک زندگی است ؛ زیرا کسی که باید بیشترین اعتماد را داشته باشد، بیشترین تردید را دارد . جالب توجّه، آن که ابراز تردیدها و پرس و جوهای بی دلیل ، همسر امین را نیز به سوی خیانت، سوق می دهد و او را در معرض خیانت به شوهر قرار می دهد. روایت تکان دهنده نهج البلاغه در این باره، بسیار صریح است . امام علی علیه السلام می فرماید : إیّاکَ وَ التَّغایُرَ فی غَیرِ مَوضِعِ غَیرَهٍ ؛ فَإِنَّ ذلِکَ یَدعُو الصَّحیحَهَ إلَی السُّقمِ ، وَ البَریئَهَ إلَی الرَّیبِ . (1) از غیرت ورزیدن بی جا [ نسبت به زنان ] بپرهیز که زن سالم را به بیماری [ و نادرستی ] می کشانَد و پاک دامن را به گناه . اگر هم چنین نکند ، زن را به نقطه ای می رسانَد که در دوستی ها و اظهار محبّت های همسرش ، تردید جدّی می نماید و از محبّت خود نیز دریغ می کند و بدین سان، اصلی ترین رشته پیوند خانواده، سست می شود . در پایان می افزاییم که هر گاه بدبینی شوهر به جایی برسد که به همسر خود ،

.

1- .ر . ک : ص 128 ح 650 .

ص: 159



ج - آسیب های مرتبط با زن

1 . آزار دادن شوهر

تهمت بزند و او را متّهم به روابط جنسی خارج از ازدواج کند ، در حالی که چنین نباشد ، به لعنت الهی دچار می شود. با توجّه به فرآیند «لِعان» (1) در فقه اسلامی ، چنین مردی، زندگی خود را در معرض تباهی قرار داده است و این زمینه را برای همسر خود به وجود می آورد تا با انجام دادن تشریفات قانونی ، از او جدا شود .

ج آسیب های مرتبط با زنآسیب هایی که از ناحیه زن ، نهاد خانواده را تهدید می کند و ممکن است به فروپاشی نهاد خانواده بینجامد، عبارت اند از:

1 . آزار دادن شوهرآزار دادنِ شوهر، همانند آزار دادنِ زن ، موجب تزلزل بنیان خانواده است ؛ زیرا در فرض آزاررسانی از سوی زن ، مرد نیز واکنش همانندی نشان می دهد و کانون زندگی، به معرکه درگیری و کشمکش تبدیل می شود و به تدریج، تحمّل چنین وضعیتی برای هر دو سوی رابطه، سخت می شود . در این زندگی ها، محبّت و اطاعت، جای خود را به سرپیچی و نفرت می دهد و در این حالت، روابط متعارف ازدواج به گونه ای دیگر تحقّق می پذیرد . حتّی در صورتی که شوهر تحمّل کند و به مقابله به مثل نپردازد ، از محبّتش به همسر کاسته می شود و زندگی با عشق، به زندگی با نفرت، تبدیل می شود. این وضعیت غیر طبیعی، تنها تا آن جا ادامه می یابد که تنش های عصبی حاصل از این نگاه و رفتار ، از آستانه تحمّل طرفین در نگذرد . امام صادق علیه السلام در تعبیری لطیف ، زنِ آزاررسان را از اسباب تکدّر عیش می داند و

.

1- .قاعده فقهی «لِعان»، برای اثبات ادّعای مرد در باره روابط نامشروع زن و نفی فرزندی است که از او متولّد شده است و کیفیت آن در آیات 6 و 7 از سوره نور آمده است . بر اساس این قاعده ، اگر زن، ادّعای مرد را انکار کند و هر دو، سوگندهای چهارگانه را یاد کنند، برای همیشه از هم جدا می شوند.

ص: 160



2 . ناسپاسی نسبت به شوهر

می فرماید : لا تُؤذی امرَأَهٌ زَوجَها فِی الدُّنیا إلّا قالَت زَوجَتُهُ مِنَ الحورِ العِینِ : لا تُؤذیهِ ، قاتَلَکِ اللّهُ ، فَإِنَّما هُوَ عِندَکِ دَخیلٌ یوشِکُ أن یُفارِقَکِ إلَینا . (1) هر زنی در دنیا شوهرش را آزار بدهد ، حوری بهشتی ای که برای همسریِ او تعیین شده ، می گوید : خدا تو را بکشد ! او را میازار ؛ زیرا او نزد تو میهمان است و به زودی ، تو را ترک می کند و نزد ما می آید . گفتنی است که به خشم آوردن شوهر (2) نیز گونه ای آزار دادن اوست. از این رو، اگر زن در نیابد که چه رفتاری همسرش را خشمگین می کند و سپس آن را ناخودآگاه تکرار کند و یا با قصد آزارْ چنین کند ، زمینه تزلزل خانواده را فراهم کرده است .

2 . ناسپاسی نسبت به شوهرزن، بیشتر به محبّت شوهر نیاز دارد و مرد، به سپاس گزاریِ زن . از این رو، در صورت عدم ارضای خواست روحی ، و یا واکنش متعارض با آن از سوی زن ، علاقه مرد به زن آسیب می بیند و به تدریج، این واکنش دوسویه ، زنجیری از گله گزاری و دلخوری درونی را پدید می آورد و بنیان خانواده را سست می نماید. از این رو احادیث اسلامی، به شدّت زنان ، را از ناسپاسی کردن نسبت به لطف و محبّت شوهران ، نهی کرده اند . به این حدیث بنگرید : لا یَنظُرُ اللّهُ إلَی امرَأَهٍ لا تَشکُرُ لِزَوجِها ، وَ هِیَ لا تَستَغنی عَنهُ . (3) خداوند ، به زنی که از شوهرش سپاس گزاری نمی کند ، با آن که از شوهرش بی نیاز نیست ، نگاه [ با لطف و رحمت] نمی کند .

.

1- .ر . ک : ص 130 ح 654 .
2- .ر . ک : ص 133 (خانواده / فصل سوم / عصبانی کردن شوهر) .
3- .ر . ک : ص 132 ح 658 .

ص: 161



3 . انتظارات بی جا از شوهر

در حدیث دیگری آمده است : أیُّمَا امرَأهٍ قالَت لِزَوجِها : «ما رَأیتُ قَطُّ مِن وَجهِکَ خَیرا» فَقَد حَبِطَ عَمَلُها . (1) هر زنی که به شوهرش بگوید : «من هرگز از روی تو ، خیری ندیده ام » ، اعمالش بر باد می رود .

3 . انتظارات بی جا از شوهرمرد به عنوان مسئول تشکیل ، رشد و نگهداری خانواده، (2) می کوشد نیازهای اساسی خود و خانواده اش را تأمین کند . (3) این، ویژگیِ یک خانواده سالم و متعارف است و جز در مواردی که مرد به اعتیاد و یا بیماری های اخلاقی و اجتماعی مبتلا می شود ، همه جا چنین تلاشی وجود دارد. این وظیفه، چون تکلیفی الهی است . پس قابل منّت گذاری بر زن هم نیست ؛ امّا مشکل از آن جا آغاز می شود که در شرایط خاص و تنگناهای مالی ، شوهر ، تواناییِ تأمین خواسته های زن را از دست می دهد و یا زن، به مقدار نیاز ، بسنده نمی کند . در این دو حالت ، اگر زن بر خواسته های خود ، پا ننهد و برای تأمین آنها ، به شوهرش فشار بیاورد ، افزون بر به خشم آوردن خداوند متعال ، زمینه ناراحتی شوهر را نیز فراهم می آورد . در این وضعیت، گاه پیش می آید که مرد، بر اثر سرزنش های زن ، به دزدی و اختلاس و کسب درآمدهای نامشروع ، روی می آورد و گاه به گریز از خانه و حتّی اعتیاد کشیده می شود و یا در فرضی دردناک ، به جدایی می اندیشد . در همه فرض ها ، آرامش روحی شوهر، کاهش می یابد و نگاه افسرده و یا عصبی او ، در روابط خانوادگی، بازتاب می یابد . این گونه است که اساسی ترین هدف ازدواج

.

1- .ر . ک : ص 132 ح 660 .
2- .ر . ک : ص 95 (خانواده / فصل دوم / وظایف خاصّ مرد) .
3- .ر . ک : ص 133 (خانواده / فصل سوم / عصبانی کردن شوهر) .

ص: 162



4 . منّت نهادن بر شوهر

(یعنی آرامش زندگی) آسیب می بیند . از این رو ، احادیث اسلامی، زن را از وادار کردن شوهر به آنچه در توان او نیست، به شدّت نهی کرده اند : أیُّمَا امرَأهٍ أدخَلَت عَلی زَوجِها فی أمرِ النَّفَقَهِ وَ کَلَّفَتهُ ما لا یُطیقُ ، لا یَقبَلُ اللّهُ مِنها صَرفا وَ لا عَدلاً ، إلّا أن تَتوبَ وَ تَرجِعَ وَ تَطلُبَ مِنهُ طاقَتَهُ . (1) هر زنی که در درخواست نفقه ، بر شوهرش فشار آوَرَد و خارج از توان او چیزی بر او تحمیل کند ، خداوند ، از آن زن ، نه استغاثه ای را می پذیرد و نه کَفّاره ای را ، مگر آن که توبه کند و بر گردد و در حدّ توانش ، از او چیز بخواهد .

4 . منّت نهادن بر شوهرخانم هایی که از نظر ثروت و یا موقعیت خانوادگی، بر شوهر خود ، برتری دارند، باید توجّه داشته باشند که ثروت و موقعیت خانوادگی خود را به رخ شوهر کشیدن و منّت نهادن بر او ، آفتِ شیرینی زندگی خانوادگی ، و گاه موجب فروپاشی آن است . در شماری از احادیث ، این برخورد غیر اخلاقی، به شدّت محکوم شده است : لَو أنَّ جَمیعَ ما فِی الأرضِ مِن ذَهَبٍ وَ فِضَّهٍ حَمَلَتهُ المَرأهُ إلی بَیتِ زَوجِها ، ثُمَّ ضَرَبَت عَلی رَأسِ زَوجِها یَوما مِنَ الأیّامِ ، تَقولُ : «مَن أنتَ ؟ إنَّمَا المالُ مالی» ، حَبِطَ عَمَلُها وَ لَو کانَت مِن أعبَدِ النّاسِ ، إلّا أن تَتوبَ وَ تَرجِعَ وَ تَعتَذِرَ إلی زَوجِها . (2) اگر زن، همه طلا و نقره های روی زمین را به خانه شوهرش ببَرَد ، سپس روزی از روزها بر سر او بزند و بگوید : «تو کیستی ؟ این دارایی ، مال من است» ، اعمالش بر باد می رود ، اگر چه از عابدترینْ مردمان باشد ، مگر آن که توبه کند و از سخنش بر گردد و از شوهرش پوزش بخواهد .

.

1- .ر . ک : ص 134 ح 662 .
2- .ر . ک : ص 136 ح 667 .

ص: 163



5 . مدارا نکردن با شوهر

6 . خودآرایی برای غیر همسر

5 . مدارا نکردن با شوهرگاهی اوقات، اخلاق و رفتار شوهر، مورد قبول همسر نیست و حتّی ممکن است از نظر عرفی و شرعی هم پذیرفته نباشد؛ امّا اصلاح آن ، تنها از طریق تحمّل و شکیبایی و سپس تذکّرات نَرم و پلّه ای، امکان پذیر است . زن نمی تواند با چند ماه زندگی مشترک ، رفتار چندین ساله شوهر خود را تغییر دهد. از این رو باید بکوشد برای دوره گذار از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب ، سیاست رفاقت و همراهی و همدلی را با شوهر ، در پیش گیرد و در همه موارد شرعی و عرفی ، پیرو شوهر باشد تا به تدریج بتواند شوهر را با خود ، همراه کند . زوج های جوانی که از ابتدا و بدون هیچ مقدّمه ای ، خواستار تغییر همسر خود و به رنگ خود در آوردن او شده اند ، در همان ابتدای راه، به چاله بگو مگو و درگیری در غلتیده اند و نه تنها سودی از تذکّرات و ناسازگاری های خود ندیده اند که کانون خانواده را به لبه پرتگاه آشفتگی و از هم پاشیدگی کشانده اند . در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: شَرُّ الزَّوجاتِ مَن لا تُواتی . (1) بدترین همسر ، زنی است که سازگار نباشد .

6 . خودآرایی برای غیر همسرخودآراییِ زن برای غیر همسر ، یکی از خطرناک ترین آفت هایی است که کانون خانواده را تهدید می کند. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است : لا یَحِلُّ لِامرَأهٍ أن تُظهِرَ مِعصَمَها وَ قَدَمَها لِرَجُلٍ غَیرِ بَعلِها ، وَ إذا فَعَلَت ذلِکَ لَم تَزَل

.

1- .ر . ک : ص 138 ح 668 .

ص: 164



7 . تنوّع طلبی

فی لَعنَهِ اللّهِ وَ سَخَطِهِ ، وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیها ، وَ لَعَنَتها مَلائِکَهُ اللّهِ ، وَ أعَدَّ لَها عَذابا ألیما . (1) برای هیچ زنی ، حلال نیست که مُچ و پای خویش را برای مردی جز شوهرش آشکار سازد . هر گاه چنین کند ، پیوسته مورد لعنت و ناخشنودی خدا قرار می گیرد و خداوند ، بر او خشم می گیرد و فرشتگان خدا لعنتش می کنند و برایش عذابی دردناک ، آماده می سازد . این آفت خطرناک، زمینه ساز آلودگی زن و فروپاشی خانواده است . از این رو، مرد باید به عنوان مدیر خانواده، با همه توان از آن پیشگیری کند . در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است : المَرأهُ إذا خَرَجَت مِن بابِ دارِها مُتَزَیِّنَهً مُتَعَطِّرَهً وَ الزَّوجُ بِذاکَ راضٍ ، بُنِیَ لِزَوجِها بِکُلِّ قَدَمٍ بَیتٌ فِی النّارِ . (2) هر گاه زن ، خود را بیاراید و خوش بو کند و از درِ خانه اش بیرون برود و شوهر[ش] به این ، راضی باشد ، به ازای هر قدمی [که زن بر می دارد] ، برای شوهرش یک خانه در آتش ساخته می شود .

7 . تنوّع طلبیزن نیز ممکن است مانند مرد ، به بیماری تنوّع طلبی جنسی مبتلا شود و چون محدودیت او بیشتر است ، این بیماری می تواند او را به درخواست طلاق و در برخی از موارد، به خیانت و گاه به قتلِ همسر، وادار سازد . از این رو ، در احادیث ، تنوّع طلبی جنسی زن، همانند تنوّع طلبی مرد، نکوهش شده است. (3) در حدیثی از

.

1- .ر . ک : ص 138 ح 671 .
2- .ر . ک : ص 138 ح 669 .
3- .ر . ک : ص 141 (خانواده / فصل سوم / بُلهَوسی) .

ص: 165



8 . خیانت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمده است : أیُّمَا امرَأَهٍ سَأَلَت زَوجَها طَلاقا فی غَیرِ ما بَأسٍ ، فَحَرامٌ عَلَیها رائِحَهُ الجَنَّهِ . (1) هر زنی که بی جهت ، از شوهر خود طلاق بخواهد ، بوی بهشت بر او حرام است .

8 . خیانتخطرناک ترین آفتی که از ناحیه زن، نهاد خانواده را تهدید می کند ، خیانت و بویژه خیانت ناموسی است . از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در باره خطر این خیانت، روایت شده که می فرماید : أربَعَهٌ مِن قَواصِمِ الظَّهرِ : ... وَ زَوجَهٌ یَحفَظُها زَوجُها وَ هِیَ تَخونُهُ . (2) چهار چیز ، کمرشکن اند : ... و از جمله آنهاست زنی که شوهرش از او نگهداری می کند ؛ ولی او به شوهرش خیانت می نماید . برای پیشگیری از این آفت کمرشکن ، هم مرد، مسئول است و هم زن . بدیهی است که مرد و زن، با عمل کردن به وظایف مشترک و اختصاصی خود ، می توانند از این آفت، پیشگیری کنند ؛ امّا بی تردید، مسئولیت زن در این باره، سنگین تر است .

.

1- .ر . ک : ص 140 ح 673 .
2- .ر . ک : ص 140 ح 676 .

ص: 166

. .


ص: 167



13 . اُلگو

اشاره

13 . اُلگودرآمدفصل یکم : الگوهای شایستهفصل دوم : موارد اُلگوگیریفصل سوم : الگوهای ناشایست

.


ص: 168

. .


ص: 169



درآمد

اسوه ، در لغت

درآمداسوه ، در لغتواژه های «اُسوه» و «إسوه» ، اسم مصدر از «ائتساء» اند و از مادّه «أسو» که بر درمان و تیمار و اصلاح کردن ، دلالت دارد ، گرفته شده اند . ابن فارس می گوید : الهَمزَهُ وَ السّینُ وَ الواوُ أصلٌ واحِدٌ یَدُلُّ عَلَی المُداواهِ وَ الإِصلاحِ . یُقالُ : أسَوتُ الجَرحَ إذا داوَیْتُهُ ، وَ لِذلِکَ یُسَمَّی الطَّبیبُ : الآسیَ ... وَ یُقالُ : أسَوتُ بَینَ القَومِ إذا أصلَحتَ بَینَهُم، وَ مِن هذَا البابِ : لی فی فُلانٍ اُسوَهٌ ؛ أی قُدوَهٌ ، أی إنِّی أقتَدی بِهِ. (1) همزه و سین و واو ، یک ریشه معنایی دارد و بر درمان و اصلاح کردن دلالت می کند . گفته می شود : «أسَوتُ الجرح» یعنی زخم را درمان کردم. به همین دلیل ، به طبیب ، «آسی (درمانگر)» می گویند... و گفته می شود : «أسوت بین القوم ؛ میان مردم را اصلاح نمودم» . و از همین باب است جمله : «لی فی فلانٍ اُسوه ؛ فلانی برای من الگوست» ، یعنی من به او اقتدا می کنم . در واقع ، کسی که شخصی و یا چیزی را الگو (اسوه) و سرمشقِ (مقتدای) خود قرار می دهد ، گویا می خواهد از این طریق ، ضعف و کمبود خود را جبران کند و خود را به نقطه مطلوب برساند ، هر چند رسیدن به آن نقطه از نظر عقل و فطرت ، مذموم باشد . از این رو ، «الگو» به الگوی خوب (شایسته) و الگوی بد (ناشایسته) ،

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 1 ص 105 . نیز ، ر . ک : لسان العرب : ج 14 ص 35 ، مفردات ألفاظ القرآن : ص 76 (مادّه «أسو») .

ص: 170



الگو ، در قرآن و حدیث

1 . دقّت در انتخاب الگو

تقسیم می گردد .

الگو ، در قرآن و حدیثمسئله «الگوگیری (تأسّی)» ، یکی از مهم ترین مسائل تربیتی در اسلام است ؛ زیرا انسان به طور طبیعی ، تحت تأثیر افکار و عقاید و رفتار پدر و مادر ، دوست ، محیط و شخصیت های برجسته فرهنگی و سیاسی قرار می گیرد و الگوگیری از دیگران ، نقش اساسی در شکل گیری شخصیت ، و سعادت یا شقاوت او دارد . از این رو ، قرآن و احادیث اسلامی ، آموزه های مهم و ارزنده ای را در این زمینه ارائه کرده اند که به طور خلاصه به شماری از آنها اشاره می شود :

1 . دقّت در انتخاب الگونخستین نکته ، این است که انسان چه کسی را باید به عنوان الگو در زندگی انتخاب کند . روشن است که در زندگی فردی و اجتماعی انسان ، هر چه نقش پیشوا بیشتر باشد ، دقّت در انتخاب الگو ضروری تر خواهد بود . بر این اساس ، رهبران دینی جامعه ، بیشترین نقش را در الگوسازی و شکل دهی در شخصیت مردم دارند . در حدیث نبوی آمده است : وَ إنَّ أئِمَّتَکُم قادَتُکُم إلَی اللّهِ عز و جل ، فَانظروا بِمَن تَقتَدونَ فی دینِکُم وَ صَلاتِکُم . (1) پیشوایان شما ، رهبران شما به سوی خداوند عز و جل هستند . پس بنگرید که در دین و نمازتان ، به چه کسی اقتدا می کنید . همچنین رهبران سیاسی جامعه ، نقش فراوانی در سازندگی مردم دارند ، به گونه ای که امام علی علیه السلام می فرماید :

.

1- .کمال الدین : ص 221 ح 7 .

ص: 171



2. معرّفی الگوهای شایسته

3 . سیاست تبلیغیِ الگوگیری از نیکان

النّاسُ بِاُمَرائِهِم أشبَهُ مِنهُم بِآبائِهِم . (1) مردم به فرمان روایانشان ، شبیه ترند تا به پدرانشان . بنا بر این ، دقّت در انتخاب رهبران دینی و سیاسی ، از اهمّیت و اولویّت ویژه ای برخوردار است .

2. معرّفی الگوهای شایستهیکی از راه های مهم و شناخته شده در رشد شخصیت و شکوفایی استعدادهای انسان ، آشنایی با فرزانگان است. شناختِ انسان های وارسته و پیشتاز در کمالات نفسانی ، علاوه بر نفی هر گونه ذهنیت گرایی در مورد ره نمودهای اخلاقی ، سیاسی و اجتماعی اسلام ، جویندگان کمال را به پیمودن راه آنان ترغیب می نماید . از این رو ، در اسلام ، معرّفی الگوهای نیکو و مطالعه سیره علمی و عملیِ شخصیت های برجسته و فرهیخته ، از جایگاه و اهمّیت ویژه ای برخوردار است. در نصوص (متون) اسلامی ، انبیای الهی (بخصوص ابراهیم علیه السلام و پیروان راستین او) ، همچنین خاتم انبیا و اهل بیت آن بزرگوار (و بویژه امیر مؤمنان علی علیه السلام ) ، فرشتگان ، عالمان صالح ، اهل ایمان و اهل خیر ، به عنوان «الگوهای شایسته» به مردم معرّفی شده اند (2) و این ، یک سیاست بسیار مهمّ تربیتی است که باید مورد توجّه متصدّیان امر تعلیم و تربیت قرار بگیرد .

3 . سیاست تبلیغیِ الگوگیری از نیکاندر موضوع سیاست تبلیغی «الگوگیری از نیکان» در نگاه اسلام ، چند نکته قابل توجّه است :

.

1- .تحف العقول : ص 208 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 46 .
2- .ر . ک : ص 177 (الگو / فصل یکم / الگوهای شایسته) .

ص: 172

الف تأکید بر الگو بودن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در صدر انسان های شایسته : «لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْأَخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا . (1) قطعا برای شما در پیامبر خدا سرمشقی نیکوست ، برای آن کس که به خدا و روزِ بازپسین ، امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند» . امام علی علیه السلام در این باره می فرماید : وَ لَقَد کانَ فی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله کافٍ لَکَ فِی الاُسوَهِ . (2) قطعا برای تو در پیامبر خدا ، الگویی بسنده است . ب الگو قرار دادن هر انسان شایسته ، چنان که در سخن امیر مؤمنان علیه السلام آمده است : اِتَّقُوا اللّهَ تَقِیَّهَ مَن سَمِعَ فَخَشَعَ ، وَ اقتَرَفَ فَاعتَرَفَ ، وَ وَجِلَ فَعَمِلَ ، وَ حاذَرَ فَبادَرَ ، وَ أیقَنَ فَأَحسَنَ ، وَ عُبِّرَ فَاعتَبَرَ ، وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ ، وَ زُجِرَ فَازدَجَرَ ، وَ أجابَ فَأَنابَ ، وَ راجَعَ فَتابَ ، وَ اقتَدی ، وَ اقتدی فَاحتَذی ، وَ اُرِیَ فَرَأی ، فَأَسرَعَ طالِبا وَ نَجا هارِبا ، فَأَفادَ ذَخیرَهً وَ أطابَ سَریرَهً ، وَ عَمَّرَ مَعادا ، وَ استَظهَرَ زادا لِیَومِ رَحیلِهِ وَ وَجهِ سَبیلِهِ وَ حالِ حاجَتِهِ وَ مَوطِنِ فاقَتِهِ ، وَ قَدَّمَ أمامَهُ لِدارِ مُقامِهِ . (3) از خدا پروا کنید ؛ پروای کسی که شنید و خشوع کرد ، و گناه کرد و اعتراف نمود ، و ترسید و کار کرد ، و پرهیز کرد و به عمل پرداخت ، و یقین کرد و نیکی نمود ، و پند داده شد و پند گرفت ، و بر حذر داشته شد و حذر کرد ، و باز داشته شد و [ از گناه ]باز ایستاد ، و اجابت کرد و انابه نمود ، و باز گشت و توبه کرد ، و الگو بر گرفت و پیروی اش کرد ، و به او نشان داده شد و دید . پس در طلب [ حق ]شتافت ، و گریخت و نجات یافت . پس ذخیره ای اندوخت ، و نهاد[ش] را پاک ساخت ، و

.

1- .احزاب : آیه 21 .
2- .ر . ک : ص 220 ح 58 .
3- .نهج البلاغه : خطبه 83 ، تحف العقول : ص 210 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 48 ح 67 .

ص: 173

آخرت را آباد ساخت ، و برای روز کوچیدنش و راه سفرش و وقت نیازش و جایگاه حاجتش توشه بر گرفت ، و آن را برای سرای ماندگاری اش پیشاپیش فرستاد . ج نکوهش کسانی که به سیره انبیای الهی و اوصیای آنان تأسّی نمی کنند و با خودمحوری ، زمینه نابودی استعدادهای انسانیِ خویش را فراهم می سازند . امام علی علیه السلام در این باره چنین می فرماید : فیا عَجَبا وَ ما لی لا أعجَبُ مِن خَطَأِ هذِهِ الفِرَقِ عَلَی اختِلافِ حُجَجِها فی دینِها ، لا یَقتَصّون أثَرَ نَبِیٍّ ، وَ لا یَقتَدونَ بِعَمَلِ وَصِیٍّ ، وَ لا یُؤمِنونَ بِغَیبٍ ، وَ لا یَعفونَ عَن عَیبٍ ، المَعروفُ فیهِم ما عَرَفوا ، وَ المُنکَرُ عِندَهُم ما أنکَروا ، وَ کُلُّ امرِئً مِنهُم إمامُ نَفسِهِ ، آخِذٌ مِنها فیما یَری بِعُریً وَثیقاتٍ ، وَ أسبابٍ مُحکَماتٍ . (1) در شگفتم و چرا در شگفت نباشم از خطای این گروه ها ، با آن که در دینشان حجّت های گوناگون دارند! نه گام در جای گام پیامبر صلی الله علیه و آله می نهند ، و نه به رفتار و کردار وصی[و جانشین او ] اقتدا می کنند. نه به غیبی ایمان دارند ، و نه از عیبی چشم می پوشند . معروف در میان آنان ، همان چیزی است که خود ، معروف می دانند ، و منکر ، چیزی است که خود ، منکر می شمرند . هر یک از اینان ، پیشوای خویش است ، و به دستگیره ها و ریسمان هایی که خود ، آنها را محکم می پندارد ، چنگ می زند . د نکوهش کسانی که ادّعای پیروی از الگوهای نیکو دارند ؛ امّا در رفتار ، به آنان تأسّی نمی کنند . امام زین العابدین علیه السلام می فرماید : ألا وَ إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللّهِ مَن یَقتَدی بِسُنَّهِ إمامٍ وَ لا یَقتَدی بِأَعمالِهِ . (2)

.

1- .الکافی : ج 8 ص 64 ح 22 ، الإرشاد : ج 1 ص 292 (از امام صادق علیه السلام ) ، نهج البلاغه : خطبه 88 ، بحار الأنوار : ج 51 ص 122 ح 24 .
2- .الکافی : ج 8 ص 234 ح 312 ، الخصال : ص 18 ح 62 ، تحف العقول : ص 280 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 207 ح 4 .

ص: 174



4 . معرّفی الگوهای ناشایست

5 . مسئولیت الگوهای شایسته

هان! منفورترینِ مردم در نزد خداوند ، کسی است که به روش پیشوایی اقتدا کند ؛ امّا به اعمال و کردار او رفتار نکند . ه نکوهش کسانی که رفتارهای ناشایست برخی از اهل ایمان را بهانه تأسّی به آنان قرار می دهند ؛ امّا به رفتارهای شایسته آنان تأسّی نمی کنند ، چنان که در حدیث نبوی می خوانیم : إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللّهِ تَعالی مَن یَقتَدی بِسَیِّئَهِ المُؤمِنِ وَ لا یَقتَدی بِحَسَنَتِهِ . (1) منفورترینِ مردم در نزد خدای متعال ، کسی است که به بدی های مؤمن اقتدا کند ؛ امّا به خوبی های او اقتدا نکند .

4 . معرّفی الگوهای ناشایستاسلام ، علاوه بر معرّفی الگوهای شایسته و تأکید بر تأسّی به آنها ، شیطان ، حیوانات ، افراد نادان ، گم راه کنندگان ، مستکبران ، مُفسدان و مجرمان را الگوهای ناشایسته اعلام می کند و نسبت به تأسّی به آنها هشدار می دهد . نکته قابل توجّه ، این که : نصوص (متون) اسلامی ، دلیل خطرناک بودن تأسّی به الگوهای ناشایسته را همراه با نام و عنوان آنها آورده اند ، چنان که در معرّفی الگوهای شایسته ، دلیل لزوم تأسّی به آنها را همراه با عناوین آنها بیان کرده اند .

5 . مسئولیت الگوهای شایستهو آخرین نکته ، این که : مهم ترین مسئولیت متصدّیان تعلیم و تربیت مردم و کسانی که به عنوان مقتدا و پیشوای اخلاقی و فرهنگی آنان شناخته می شوند ، پیش از هر گونه اقدام برای سازندگیِ دیگران ، خودسازی است .

.

1- .الجعفریّات : ص 197 ، النوادر ، راوندی : ص 100 ح 59 (از امام کاظم علیه السلام از پدرانش علیهم السلام ) ، بحار الأنوار : ج 72 ص 208 ح 10 .

ص: 175

کارآیی «سخن» در تعلیم و تربیت ، در مقایسه با کارآیی «عمل» ، ناچیز است. سخن ، می تواند قدرت سحرآمیز داشته باشد که «إنَّ مِنَ البَیانِ سِحرا؛ (1) برخی بیان ها سحرآمیزند» ؛ امّا عمل ، در تعلیم و تربیت ، اعجاز می کند و بیشترین نقش را در گسترش اسلام داشته و دارد . از این رو ، پیشوایان دینی ما بیش از تبلیغ با «سخن» ، تأکید بر تبلیغ با «عمل» دارند . (2) امام علی علیه السلام می فرماید : مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إماما فَلیَبدَأ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ ، وَ لیَکُن تَأدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَأدیبِهِ بِلِسانِهِ ، وَ مُعَلِّمُ نَفسِهِ وَ مُؤَدِّبُها أحَقُّ بِالإِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم . (3) هر که خویشتن را در مقام پیشواییِ مردم قرار دهد ، باید پیش از تعلیم دیگران ، به تعلیم خویش بپردازد ، و باید پیش از آن که با زبانش تربیت کند ، با رفتارش تربیت نماید . آن که آموزگار و مربّی خویش است ، به تکریم و احترام ، سزاوارتر از آن کسی است که آموزگار و مربّی مردم است .

.

1- .ر . ک : همین دانش نامه : ج 15 ص 224 ح 286 .
2- .ر. ک : همین دانش نامه : ج 15 ص 213 (تبلیغ / فصل چهارم : ویژگی های مبلّغ / دعوت با عمل ، پیش از زبان) .
3- .نهج البلاغه : حکمت 73 ، بحار الأنوار : ج 56 ص 33 .

ص: 176

الفصل الأوّل : الاُسی الحسنه1 / 1الأَنبِیاءُ علیهم السّلامالکتاب«أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لَا أَسْئلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرَی لِلْعَالَمِینَ » . (1)

«وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَهِ رَجُلٌ یَسْعَی قَالَ یَاقَوْمِ اتَّبِعُواْ الْمُرْسَلِینَ * اتَّبِعُواْ مَن لَا یَسْئلُکُمْ أَجْرًا وَ هُم مُّهْتَدُونَ » . (2)

«رَبَّنَا ءَامَنَّا بِمَا أَنزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ». (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَنِ اقتَدی بِالأَنبِیاءِ ، دَخَلَ مَعَهُمُ الجَنَّهَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :ما مِن نَبِیٍّ بَعَثَهُ اللّهُ فی اُمَّهٍ قَبلی إلّا کانَ لَهُ مِن اُمَّتِهِ حَوارِیّونَ وأصحابٌ یَأخُذونَ بِسُنَّتِهِ ویَقتَدونَ بِأَمرِهِ ، ثُمَّ إنَّها (5) تَخلُفُ مِن بَعدِهِم خُلوفٌ (6) یَقولونَ ما لا یَفعَلونَ ویَفعَلونَ ما لا یُؤمَرونَ . (7)

.

1- .. الأنعام: 90.
2- .. یس: 20 و 21.
3- .. آل عمران: 53.
4- .. جامع الأخبار : ص 151 ح 340 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 76 ص 138 ح 49 .
5- .. الضمیر فی «إنّها» هو ضمیر الشأن .
6- .. الخَلف بالتحریک والسکون : کلّ ما یجیء بعد من مضی، إلّا أنّه بالتحریک فی الخیر وبالتسکین فی الشَّرّ ؛ یقال : خَلَف صدق، وخَلْف سوء . ومعناهما جمیعا القَرن من الناس (النهایه : ج 2 ص 65 «خلف») . وهی هنا جمع خَلْف بالسکون .
7- .. صحیح مسلم : ج 1 ص 70 ح 80 ، مسند ابن حنبل: ج 2 ص 181 ح 4379 ، السنن الکبری : ج 10 ص 154 ح 20178 کلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، کنز العمّال : ج 3 ص 69 ح 5532 .

ص: 177



فصل یکم : الگوهای شایسته

1 / 1 پیامبران علیهم السلام

الگوهای شایستهفصل یکم : الگوهای شایسته1 / 1پیامبرانعلیهم السّلامقرآن«اینان ، کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است . پس به هدایت آنان اقتدا کن. بگو : من از شما هیچ مزدی برای آن ( رسالت ) نمی طلبم . این [ قرآن ] ، جز تذکّری برای جهانیان نیست» .

«و مردی از دورترین جای شهر ، دوان دوان آمد [و] گفت : ای مردم! از این فرستادگان ، پیروی کنید. از کسانی پیروی کنید که پاداشی از شما نمی خواهند و خود [نیز] هدایت یافته اند» .

«ای پروردگار ما! به آنچه فرو فرستادی ، ایمان آوردیم و از پیامبر ، پیروی کردیم . پس ما را با گواهان بنویس» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که به پیامبران اقتدا کند ، همراه آنان به بهشت وارد می شود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، هیچ پیامبری را پیش از من در میان امّتی بر نینگیخت ، مگر این که از میان آن امّت ، مریدان و یارانی داشت که به روش او رفتار می کردند و فرمان او را به کار می بستند ؛ ولی پس از آنها کسانی جانشینشان می شوند که خود ، به آنچه می گویند ، عمل نمی کنند ، و کارهایی را انجام می دهند که به آن ، امر نشده اند .

.


ص: 178

الإمام علیّ علیه السلام :ما أعظَمَ فَوزَ مَنِ اقتَفی (1) أثَرَ النَّبِیّینَ . (2)

عنه علیه السلام :طوبی لِمَن عَمِلَ بِسُنَّهِ الدّینِ ، وَاقتَفی آثارَ النَّبِیّینَ . (3)

1 / 2إبراهیمُ علیه السّلام وَالَّذینَ مَعَهُ«قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُواْ لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَ بَدَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهُ وَ الْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّی تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ مَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیْ ءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ » . (4)

«لقَدْ کَانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْاخِرَ وَ مَن یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ». (5)

«وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ * رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» . (6)

.

1- .. یقال : قَفَوته وقَفَیته واقتَفَیته : إذا تبعته واقتدیت به (النهایه : ج 4 ص 95 «قفا») .
2- .. غرر الحکم: ج 6 ص 71 ح 9557 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 481 ح 8874 .
3- .. غرر الحکم: ج 4 ص 245 ح 5969 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 315 ح 5510 نحوه .
4- .. الممتحنه: 4.
5- .. الممتحنه: 6.
6- .. إبراهیم: 35 و 36.

ص: 179



1 / 2 ابراهیم علیه السلام و همراهان او

امام علی علیه السلام :چه رستگاری بزرگی در انتظار کسی است که از پیامبران ، پیروی کند!

امام علی علیه السلام :خوشا به حال کسی که به سنّت دین ، عمل کند و به دنبال پیامبران ، گام بر دارد!

1 / 2ابراهیم علیه السلام و همراهان او«قطعا برای شما در ابراهیم و کسانی که با اویند ، سرمشقی نیکوست ، آن گاه که به قوم خود گفتند : ما از شما و از آنچه به جای خدا می پرستید ، بیزاریم. به [باورهای ]شما کفر می ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده است تا وقتی که فقط به خدا ایمان آورید. جز [ در ]سخن ابراهیم [ که ] به [ نا ]پدر[ یِ ] خود [ گفت : ]حتما برای تو آمرزش خواهم خواست ، با آن که در برابر خدا اختیار چیزی را برای تو ندارم. ای پروردگار ما! بر تو توکّل کردیم و به سوی تو باز گشتیم و فرجام ، به سوی توست» .

«قطعا برای شما در آنان ، سرمشقی نیکوست ، [ یعنی ] برای کسی که به خدا و روز بازپسین ، امید دارد ، و هر کس روی برتابد ، [ بداند که ]خدا همان بی نیاز ستوده[ صفات ] است» .

«و هنگامی را [ یاد کن ] که ابراهیم گفت : پروردگارا! این شهر را ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتان دور دار . پروردگارا! آنها بسیاری از مردم را گم راه کردند . پس هر که از من پیروی کند ، او از من است و هر که مرا نافرمانی کند ، به یقین ، تو آمرزنده و مهربانی» .

.


ص: 180

«إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ » . (1)

«وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلاً» . (2)

«وَ اتَّبَعْتُ مِلَّهَ ءَابَاءِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللَّهِ مِن شَیْ ءٍ ذَلِکَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَ عَلَی النَّاسِ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ» . (3)

1 / 3رَسولُ اللّه صلّی الله علیه و آلهِالکتاب«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْاخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا» . (4)

«فَامِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الأُْمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» . (5)

«قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» . (6)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :اِقتَدوا بِهَدیِ (7) نَبِیِّکُم فَإِنَّهُ أفضَلُ الهَدیِ ، وَاستَنّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّها أهدَی السُّنَنِ . (8)

.

1- .. آل عمران: 68.
2- .. النساء: 125.
3- .. یوسف: 38.
4- .. الأحزاب: 21.
5- .. الأعراف: 158.
6- .. آل عمران: 31.
7- .. الهَدْی : السِّیره والهیئه والطریقه (النهایه : ج 5 ص 253 «هدا») .
8- .. نهج البلاغه: الخطبه 110 ، تحف العقول: ص 150 وفیه « أشرف» بدل «أهدی» ، غرر الحکم: ج 2 ص 258 ح 2546 وفیه «أصدق» بدل «أفضل» ، بحار الأنوار : ج 77 ص 290 ح 2 .

ص: 181



1 / 3 پیامبر خداصلی الله علیه وآله

«در حقیقت ، نزدیک ترین مردم به ابراهیم ، همان کسانی هستند که از او پیروی کرده اند و [ نیز ]این پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند ، و خدا سَرور مؤمنان است» .

«و دین چه کسی ، بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است و حق گرایانه ، از آیین ابراهیم ، پیروی نموده است؟ و خدا ابراهیم را دوست گرفت» .

«و آیینِ پدرانم : ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروی نموده ام. برای ما سزاوار نیست که چیزی را شریک خدا قرار دهیم . این ، از عنایت خدا بر ما و بر مردم است ؛ ولی بیشتر مردم ، سپاس گزاری نمی کنند» .

1 / 3پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهقرآن«قطعا برای شما در پیامبر خدا سرمشقی نیکوست ، [یعنی] برای آن کس که به خدا و روز بازپسین ، امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند» .

«پس به خدا و پیامبر او همان پیامبر درس ناخوانده ای که به خدا و کلمات او ایمان دارد ایمان آورید و او را پیروی کنید . امید که هدایت شوید» .

«بگو : اگر خدا را دوست دارید ، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشاید ، و خدا آمرزنده مهربان است» .

حدیثامام علی علیه السلام :به روش پیامبرتان اقتدا کنید؛ چرا که بهترین روش است ، و سنّت (راه و رسم) او را در پیش بگیرید؛ چرا که درست ترینِ سنّت هاست .

.


ص: 182

عنه علیه السلام فی خُطبَتِهِ الَّتی تُسَمّی بِالقاصِعَهِ :ولَقَد قَرَنَ اللّهُ بِهِ صلی الله علیه و آله مِن لَدُن أن کانَ فَطیما أعظَمَ مَلَکٍ مِن مَلائِکَتِهِ ، یَسلُکُ بِهِ طَریقَ المَکارِمِ ومَحاسِنَ أخلاقِ العالَمِ ، لَیلَهُ ونَهارَهُ ، ولَقَد کُنتُ أتَّبِعُهُ اتِّباعَ الفَصیلِ (1) أثَرَ اُمِّهِ ، یَرفَعُ لی فی کُلِّ یومٍ مِن أخلاقِهِ عَلَما (2) ، ویَأمُرُنی بِالاِقتِداءِ بِهِ . (3)

عنه علیه السلام :یا أیُّهَا النّاسُ ! إنَّهُ لَم یَکُن للّهِِ سُبحانَهُ حُجَّهٌ فی أرضِهِ أوکَدُ مِن نَبِیِّنا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، ولا حِکمَهٌ أبلَغُ مِن کِتابِهِ القُرآنِ العَظیمِ ، ولا مَدَحَ اللّهُ تَعالی مِنکُم إلّا مَنِ اعتَصَمَ بِحَبلِهِ وَاقتَدی بِنَبِیِّهِ ، وإنَّما هَلَکَ مَن هَلَکَ عِندَما عَصاهُ وخالَفَهُ وَاتَّبَعَ هَواهُ ، فَلِذلِکَ یَقولُ عَزَّ مِن قائِلٍ : «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (4) . (5)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ . . . اغفِر لِلأَحیاءِ مِنَ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ ، الَّذینَ وَحَّدوکَ وصَدَّقوا رَسولَکَ ، وتَمَسَّکوا بِدینِکَ وعَمِلوا بِفَرائِضِکَ ، وَاقتَدَوا بِنَبِیِّکَ وسَنّوا سُنَّتَکَ ، وأحَلّوا حَلالَکَ وحَرَّموا حَرامَکَ ، وخافوا عِقابَکَ ورَجَوا ثَوابَکَ ، الَوا أولِیاءَکَ وعادَوا أعداءَکَ . (6)

.

1- .. الفَصیل: ولد الناقه إذا فُصل عن اُمّه (الصحاح : ج 5 ص 1791 «فصل») .
2- .. العَلَم : المَنار ، وشیء یُنصب فی الطریق فی الفَلَوات تهتدی به الضّالَّه (لسان العرب : ج 12 ص 419 «علم») .
3- .. نهج البلاغه: الخطبه 192 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 180 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 475 ح 37 .
4- .. النور : 63 .
5- .. غرر الحکم: ج 6 ص 468 ح 11004.
6- .. الکافی: ج 8 ص 176 ح 194 عن محمّد بن النعمان أو غیره عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 353 ح 31 .

ص: 183

امام علی علیه السلام در خطبه موسوم به «قاصعه» :از همان هنگام که پیامبر خدا از شیر گرفته شد ، خداوند ، بزرگ ترین فرشته از فرشتگانش را بر ایشان گماشت ، و آن فرشته ، شب و روز ، ایشان را در مسیر خصلت های والای انسانی و خوی های نیکوی جهان ، راه می بُرد ، و من ، همانند شتر بچّه ای که در پیِ مادرش می رود ، به دنبال ایشان می رفتم و در هر روز ، از خُلق و خُویَش ، برایم نشانی بر می افراشت (نمونه ای را فرا پیشم می نهاد) و فرمانم می داد که آن را سرمشق خود قرار دهم .

امام علی علیه السلام :ای مردم! خدای سبحان را در زمینش حجّتی استوارتر از پیامبرمان محمّد صلی الله علیه و آله نبود ، و نه حکمتی رساتر از کتابش قرآن بزرگ . خدای متعال ، از میان شما ، تنها کسانی را ستوده که به ریسمان او چنگ زنند و به پیامبرش اقتدا کنند . آنان که هلاک شدند ، تنها بدین سبب ، هلاک شدند که او را نافرمانی کردند و با او مخالفت نمودند و از هوس خویش پیروی نمودند . از همین رو می فرماید و چه شکوهمند گوینده ای است : «پس کسانی که از فرمان او سر می پیچند ، باید از این که بلایی بدیشان رسد ، یا به عذابی دردناک گرفتار شوند ، بترسند» .

امام علی علیه السلام :بار خدایا!... مؤمنانِ زنده را ، از مرد و زن ، بیامرز ؛ همانان که به یکتایی تو گواهی دادند و پیامبرت را تصدیق کردند ، و به دین تو چنگ زدند و فرایضت را به کار بستند ، و به پیامبرت اقتدا نمودند و سنّت تو را در پیش گرفتند ، و حلال تو را حلال و حرامت را حرام شمردند ، و از کیفر تو ترسیدند و به پاداش تو امید بستند ، و دوستانت را دوست داشتند و با دشمنانت دشمنی ورزیدند .

.


ص: 184

عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لاِبنِهِ الحَسَنِ علیه السلام :اِعلَم یا بُنَیَّ أنَّ أحَدا لَم یُنبِئ عَنِ اللّهِ سُبحانَهُ کَما أنبَأَ عَنهُ الرَّسولُ صلی الله علیه و آله ، فَارضَ بِهِ رائِدا (1) ، وإلَی النَّجاهِ قائِدا . (2)

عنه علیه السلام مِن کِتابِهِ إلَی الأَشتَرِ حینَ وَلّاهُ مِصرَ :الواجِبُ عَلَیکَ أن تَتَذَکَّرَ ما مَضی لِمَن تَقَدَّمَکَ مِن حُکومَهٍ عادِلَهٍ ، أو سُنَّهٍ فاضِلَهٍ ، أو أثَرٍ عَن بِیِّنا صلی الله علیه و آله ، أو فَریضَهٍ فی کِتابِ اللّهِ ، فَتَقتَدِیَ بِما شَاهَدتَ مِمّا عَمِلنا بِهِ فیها ، وتَجتَهِدَ لِنَفسِکَ فِی اتِّباعِ ما عَهِدتُ إلَیکَ فی عَهدی هذا ، وَاستَوثَقتُ بِهِ مِنَ الحُجَّهِ لِنَفسی عَلَیکَ ، لِکَیلا تَکونَ لَکَ عِلَّهٌ عِندَ تَسَرُّعِ نَفسِکَ إلی هَواها . (3)

عنه علیه السلام فی لُزومِ التَّأَسّی بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله :فَقرَنَ طاعَتَهُ بِطاعَتِهِ ، ومَعصِیَتَهُ بِمَعصِیَتِهِ . . . فَقالَ تَبارَکَ وتَعالی فِی التَّحریضِ عَلَی اتِّباعِهِ ، وَالتَّرغیبِ فی تَصدیقِهِ ، وَالقَبولِ لِدَعوَتِهِ : «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» (4) ، فَاتِّباعُهُ صلی الله علیه و آله مَحَبَّهُ اللّهِ ، ورِضاهُ غُفرانُ الذُّنوبِ ، وکَمالُ فَوزِ ، ووُجوبُ الجَنَّهِ . (5)

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ افتَح مَسامِعَ قَلبی لِذِکرِکَ حَتّی أعِیَ وَحیَکَ ، وأتَّبِعَ کِتابَکَ ، واُصَدِّقَ رُسُلَکَ ، واُؤمِنَ بِوَعدِکَ ، واُوفِیَ بِعَهدِکَ ، وأتَّبِعَ أمرَکَ ، وأجتَنِبَ نَهیَکَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ولا تَصرِف عَنّی وَجهَکَ ، ولا تَمنَعنی فَضلَکَ ، ولا تَحرِمنی عَفوَکَ ، وَاجعَلنی اُوالی أولِیاءَکَ ، واُعادی أعداءَکَ ، وَارزُقنِی الرَّهبَهَ مِنکَ وَالرَّغبَهَ إلَیکَ ، وَالخُشوعَ وَالوَقارَ وَالتَّسلیمَ لِأَمرِکَ ، وَالتَّصدیقَ کِتابِکَ ، وَاتِّباعَ سُنَّهِ نَبِیِّکَ صلی الله علیه و آله . (6)

.

1- .. الرائد فی الأصل : الذی یتقدّم القوم یُبصر لهم الکلأ ومساقط الغیث (النهایه : ج2 ص275 «رود»).
2- .. نهج البلاغه : الکتاب 31 ، تحف العقول : ص 72 ، کشف المحجّه : ص 225 عن عمر بن أبی المقدام عن الإمام الباقر عنه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 220 ح 2 .
3- .. نهج البلاغه: الکتاب 53 ، تحف العقول : ص 148 نحوه ، بحار الأنوار : ج 33 ص 612 ح 744 .
4- .. آل عمران : 31 .
5- .. الکافی: ج 8 ص 26 ح 4 عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر علیه السلام .
6- .. فلاح السائل: ص 426 ح 291 عن معاویه بن عمّار ، مصباح المتهجّد : ص 104 ح 172 عن معاویه بن عمّار من دون إسنادٍ إلی أحد من أهل البیت علیهم السلام ، الإقبال : ج 2 ص 146 نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 109 ح 9 .

ص: 185

امام علی علیه السلام در سفارش به فرزندش حسن علیه السلام :بدان ای فرزندم که هیچ کس به مانند پیامبر صلی الله علیه و آله ، از خداوند سبحان ، خبر نداده است . پس او را به عنوان پیشرو ، و راهبر به سوی نجات ، بپذیر .

امام علی علیه السلام در نامه اش به مالک اشتر ، آن گاه که او را به حکومت مصر گماشت :بر توست که راه و رسم پیشینیانت را خواه حکومتی دادگستر باشد ، یا سنّتی ارزشمند ، یا آثار پیامبرمان صلی الله علیه و آله ، یا حکمی که در کتاب خداست ، همواره به یاد آوری ، و به عملکردهای ما که شاهد بوده ای اقتدا کنی ، و در پیروی از توصیه هایی که در این سفارش نامه به تو کرده ام و با آن ، حجّت را بر تو تمام کرده ام ، بکوشی تا هنگامی که نفْس تو خواست در پی هوسش بشتابد ، بهانه ای نداشته باشی .

امام علی علیه السلام در باره لزوم تأسّی جستن به پیامبر صلی الله علیه و آله :[ خداوند ،] اطاعت از او را همدوش اطاعت از خودش قرار داد و نافرمانی از او را قرین نافرمانی خویش ساخت... و در تشویق به پیروی از او ، و ترغیب به تصدیقش ، و پذیرش دعوتش فرمود : «بگو : اگر خدا را دوست می دارید ، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد» . پس پیروی از او صلی الله علیه و آله [ مساوی با ]دوست داشتن خداست ، و خشنودی او ، [ موجب ]آمرزش گناهان و کمال رستگاری و واجب گشتن بهشت است .

امام صادق علیه السلام :پروردگارا! گوش های دلم را برای یاد خودت باز کن تا وحی تو را درک کنم ، و از کتابت پیروی کنم ، و پیامبرانت را تصدیق نمایم ، و به وعده ات ایمان آورم ، و به پیمانت وفا کنم ، و فرمانت را به کار بندم ، و از آنچه نهی کرده ای ، دوری گزینم. بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، و از من رخ بر متاب ، و احسانت را از من باز مدار ، و از عفوت محرومم مکن ، و مرا چنان گردان که دوستانت را دوست ، و دشمنانت را دشمن بدارم ، و ترس از تو و اشتیاق به تو و فروتنی و وقار و تسلیم در برابر فرمانت ، و تصدیق کردن کتابت ، و پیروی از سنّت پیامبرت صلی الله علیه و آله را روزی ام فرما .

.


ص: 186

1 / 4أئِمَّهُ الحَقِّالکتاب«قُلْ هَلْ مِن شُرَکَائِکُم مَّن یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَن یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لَا یَهِدِّی إِلَّا أَن یُهْدَی فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» . (1)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :داعٍ دَعا ، وراعٍ رَعی ، فَاستَجیبوا لِلدّاعی وَاتَّبِعُوا الرّاعِیَ . (2)

عنه علیه السلام :الحَقُّ أحَقُّ أن یُتَّبَعَ . (3)

عنه علیه السلام :النّاسُ أتباعُ مَنِ اتَّبَعوهُ مِن أئِمَّهِ الحَقِّ وأئِمَّهِ الباطِلِ ، قالَ اللّهُ عز و جل : «یَوْمَ نَدْعُواْ کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَ لَا یُظْلَمُونَ فَتِیلاً» (4) ، فَمَنِ ائتَمَّ بِالصّادِقینَ حُشِرَ مَعَهُم ، ومَنِ ائتَمَّ بِالمُنافِقینَ حُشِرَ مَعَهُم ، قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یُحشَرُ المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ ، قالَ إبراهیمُ علیه السلام : «فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی» (5) . (6)

1 / 5 .

1- .. یونس: 35.
2- .. نهج البلاغه : الخطبه 154 ، غرر الحکم : ح 5123 ، بحار الأنوار : ج 29 ص 600 ح 20 .
3- .. غرر الحکم : ج 1 ص 319 ح 1215 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 29 ح 422 .
4- .. الإسراء : 71 .
5- .. إبراهیم : 36 .
6- .. بحار الأنوار : ج 69 ص 81 ح 29 نقلاً عن تفسیر النعمانی .

ص: 187



1 / 4 پیشوایان حق

1 / 4پیشوایان حققرآن«بگو : آیا از شریکان شما ، کسی هست که به سوی حق رهبری کند؟ بگو : خداست که به سوی حق رهبری می کند. پس آیا کسی که به سوی حق رهبری می کند ، سزاوارتر است که پیروی گردد ، یا کسی که راه نمی یابد مگر آن که هدایت شود؟ شما را چه شده است؟ چگونه داوری می کنید؟» .

حدیثامام علی علیه السلام :دعوتگری ، دعوت کرد و سرپرستی ، زمام کارها را به دست گرفت . آن دعوتگر را اجابت کنید و از آن سرپرست ، پیروی نمایید . (1)

امام علی علیه السلام :حق ، به پیروی شدن ، سزاوارتر است .

امام علی علیه السلام :مردم [ در قیامت ] دنباله روی آن پیشوای حق یا پیشوای باطلی هستند که [ در دنیا ] پیرو او بوده اند. خداوند عز و جل می فرماید : «روزی را [ یاد کن ]که هر گروهی را با پیشوایشان فرا می خوانیم . پس کسانی که کارنامه شان را به دست راستشان بدهند ، آنان کارنامه خود را می خوانند و به قدر نَخَکِ هسته خرمایی به آنها ستم نمی شود» . بنا بر این ، هر کس راستْ دینان را به پیشوایی بگیرد ، با آنان محشور می شود ، و هر کس منافقان را به پیشوایی برگزیند ، با آنان محشور می گردد . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «انسان با همان کسی محشور می شود که دوستش می دارد» . ابراهیم علیه السلام فرمود : «پس هر که از من پیروی کند ، او از من است» .

.

1- .مقصود از دعوتگر ، پیامبر خداست و مراد از سرپرست ، خود امام علی علیه السلام . (م)

ص: 188

أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السّلامرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا أیُّهَا النّاسُ! اتَّبِعوا هُدَی اللّهِ تَهتَدوا وتُرشَدوا ، وهُوَ هُدایَ ، وهُدایَ هُدی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ، فَمَنِ اتَّبَعَ هُداهُ فی حَیاتی وبَعدَ مَوتی فَقَدِ اتَّبَعَ هُدایَ ، ومَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَقَدِ اتَّبَعَ هُدَی اللّهِ ، ومَنِ اتَّبَعَ هُدَی اللّهِ «فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَی» (1) . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَنی إماما لِخَلقِهِ ، فَفَرَضَ عَلَیَّ التَّقدیرَ فی نَفسی ومَطعَمی ومَشرَبی ومَلبَسی کَضُعَفاءِ النّاسِ ؛ کَی یَقتَدِیَ الفَقیرُ بِفَقری، ولا یُطغِی الغَنِیَّ غِناهُ. (3)

الإمام الصادق علیه السلام :إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ نادی مُنادٍ مِن بُطنانِ العَرشِ : أینَ خَلیفَهُ اللّهِ فی أرضِهِ ؟ فَیَقومُ داودُ النَّبِیُّ علیه السلام ، فَیَأتِی النِّداءُ مِن عِندِ اللّهِ عز و جل : لَسنا إیّاکَ أرَدنا وإن کُنتَ للّهِِ خَلیفَهً . ثُمَّ یُنادی ثانِیَهً : أینَ خَلیفَهُ اللّهِ فی أرضِهِ ؟ فَیَقومُ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام ، فَیَأتِی النِّداءُ مِن قِبَلِ اللّهِ عز و جل : یا مَعشَرَ الخَلائِقِ! هذا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ ، خَلیفَهُ اللّهِ فی أرضِهِ وحُجَّتُهُ عَلی عِبادِهِ . (4)

.

1- .. طه : 123.
2- .. تأویل الآیات الظاهره: ج 1 ص 320 ح 19 عن عیسی بن داود النجّار عن الإمام الکاظم عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 24 ص 149 ح 30 .
3- .. الکافی: ج 1 ص 410 ح 1 عن حمید وجابر العبدی ، بحار الأنوار : ج 40 ص 336 ح 17 .
4- .. الأمالی للمفید : ص 285 ح 3 ، الأمالی للطوسی: ص 99 ح 153 ، بشاره المصطفی : ص 2 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 1 ص 83 ح 69 کلّها عن أبان بن عثمان ، بحار الأنوار : ج 40 ص 3 ح 4 .

ص: 189



1 / 5 امیر مؤمنان علیه السلام

1 / 5امیر مؤمنان علیه السلامپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هان ، ای مردم! از هدایت خدا پیروی کنید تا ره یافته شوید و به راه راست بروید و [بدانید که] هدایت او ، هدایت من است و هدایت من ، هدایت علی بن ابی طالب است . پس هر کس در زمان حیات من و پس از مرگم از هدایت او پیروی کند ، در واقع ، از هدایت من پیروی کرده است ، و هر کس از هدایت من پیروی کند ، هر آینه از هدایت خدا پیروی کرده است ، و هر کس از هدایت خدا پیروی کند ، «نه گم راه می شود و نه تیره بخت می گردد» .

امام علی علیه السلام :خداوند ، مرا پیشوای خَلقش قرار داده است . از این رو ، بر من واجب نموده که در باره خودم و خورد و خوراک و پوشاکم ، همانند مردمان محروم باشم تا نادار ، به ناداریِ من تأسّی کند و توانگریِ توانگر ، او را به طغیان نکشاند .

امام صادق علیه السلام :چون روز قیامت بشود ، ندا دهنده ای از میان عرش ، بانگ می زند : «خلیفه خدا در زمینِ او کجاست؟». داوود پیامبر علیه السلام بر می خیزد. از جانب خداوند عز و جل ندا می آید که : «مراد ما تو نبودی ، هر چند تو نیز خلیفه خدا بودی» . سپس برای بار دوم ، بانگ می زند : «خلیفه خدا در زمینِ او کجاست؟» . در این هنگام ، امیر مؤمنان ، علی بن ابی طالب علیه السلام ، بر می خیزد. پس ، از جانب خداوند عز و جل ندا می آید که : «ای گروه خلایق! این علی بن ابی طالب ، خلیفه خدا در زمین او و حجّت او بر بندگان اوست» .

.


ص: 190

تفسیر فرات عن سُفیان :قال لی أبو عَبدِ اللّهِ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام : یا سُفیانُ ، لا تَذهَبَنَّ بِکَ المَذاهِبُ ، عَلَیکَ بِالقَصدِ وعَلَیکَ أن تَتَّبِعَ الهُدی . قُلتُ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، ومَا اتِّباعُ الهُدی؟ قالَ : کِتابُ اللّهِ ، ولُزومُ هذَا الرَّجُلِ ، یا سُفیانُ أنتَ لا تَدری مَن هُوَ؟ قُلتُ : لا وَاللّهِ ، ما أدری مَن هُوَ! قالَ : فَقالَ لی : وَاللّهِ لکِنَّکَ آثَرتَ الدُّنیا عَلَی الآخِرَهِ ، ومَن آثَرَ الدُّنیا عَلَی الآخِرَهِ حَشَرَهُ اللّهُ یَومَ القِیامَهِ أعمی . قالَ : قُلتُ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، أخبِرنی مَن هذَا الرَّجُلُ ؟ لَعَلَّ اللّهَ یَنفَعُنی بِهِ . قالَ : هُوَ وَاللّهِ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیٌّ علیه السلام ، مَنِ اتَّبَعَهُ فَقَد اُعطِیَ ما لَم یُعطَ أحَدٌ (1) ، ومَن لَم یَتَّبِعهُ فَقَد خَسِرَ خُسرانا مُبینا ، هُوَ وَاللّهِ جَدُّنا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام . یا سُفیانُ ، إن أرَدتَ العُروَهَ الوُثقی فَعَلَیکَ بِعَلِیٍّ فَإِنَّهُ وَاللّهِ یُنجیکَ . یا سُفیانُ ، لا تَتَّبِع هَواکَ فَتَضِلَّ عَن سَواءِ السَّبیلِ . (2)

1 / 6أهلُ البَیتِ علیهم السّلامصحیح مسلم عن زید بن أرقم :قامَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَوما فینا خَطیبا بِماءٍ یُدعی خُمّا؛ بَینَ مَکَّهَ وَالمَدینَهِ ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ ووَعَظَ وذَکَّرَ ، ثُمَّ قالَ: أمّا بَعدُ، ألا أیُّهَا النّاسُ! فَإِنَّما أنَا بَشَرٌ یوشِکَ أن یَأتِیَ رَسولُ رَبّی فَاُجیبَ. وأنَا تارِکٌ فیکُم ثَقَلَینِ (3) : أوَّلُهُما کِتابُ اللّهِ فیهِ الهُدی وَالنّورُ، فَخُذوا بِکِتابِ اللّهِ وَاستَمسِکوا بِهِ. فَحَثَّ عَلی کِتابِ اللّهِ ورَغَّبَ فیهِ ، ثُمَّ قالَ : وأهلُ بَیتی ، اُذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی ، اُذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی ، اُذَکِّرُکُمُ اللّهَ فی أهلِ بَیتی . (4)

.

1- .. فی المصدر : «مالَم یُعطِ أحدا» ، والتصویب من بحار الأنوار .
2- .. تفسیر فرات: ص 115 ح 117 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 363 ح 77 .
3- .. قال ابن الأثیر : سمّاهما «ثَقَلَین» لأنّ الأخذ بهما والعمل بهما ثقیل ، ویقال لکلّ خطیر نفیس: ثَقَل ، فسمّاهما ثَقَلین إعظاما لقدرهما وتفخیما لشأنهما (النهایه : ج 1 ص 216 «ثقل») .
4- .. صحیح مسلم : ج 4 ص 1873 ح 36 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 75 ح 19285 ، المعجم الکبیر : ج 5 ص182 ح 5026 ، کنز العمّال : ج 13 ص 641 ح 37620 نقلاً عن ابن جریر وکلّها نحوه ؛ العمده : ص 69 ح 84 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 481 ح 843 نحوه ، المناقب للکوفی : ج 2 ص 116 ح 606 .

ص: 191



1 / 6 اهل بیت علیهم السلام

تفسیر فرات به نقل از سفیان :امام صادق علیه السلام به من فرمود : «ای سفیان! مراقب باش که مذاهب [ و عقاید گوناگون ] ، تو را به این سو و آن سو نبرند . راه راست را در پیش بگیر و از هدایت ، پیروی کن» . گفتم : ای فرزند پیامبر خدا! پیروی از هدایت ، [به] چیست؟ فرمود : «[ به پیروی از ] کتاب خدا و ملازمت با این مرد. ای سفیان! آیا نمی دانی که این مرد ، کیست؟» . گفتم : نه ، به خدا ، نمی دانم او کیست! به من فرمود : «به خدا سوگند که تو دنیا را بر آخرت برگزیدی ، و هر کس دنیا را بر آخرت برگزیند ، خداوند در روز قیامت ، او را نابینا محشور می کند» . گفتم : ای فرزند پیامبر خدا! مرا از نام این مرد ، آگاه فرما . باشد که خداوند به واسطه او مرا سود برساند! فرمود : «به خدا سوگند ، او امیر مؤمنان علی علیه السلام است. هر کس از او پیروی کرد ، به او چیزی عطا شد که به هیچ کس داده نشد ، و هر کس از او پیروی نکرد ، زیان فراوان نمود . به خدا سوگند که آن مرد ، جدّ ما ، علی بن ابی طالب علیه السلام است . ای سفیان! اگر دستگیره استوار می خواهی ، به علی چنگ بزن ، که به خدا سوگند او تو را نجات می بخشد. ای سفیان! از دلخواه خود ، پیروی مکن که از راه راست ، منحرف می شوی» .

1 / 6اهل بیت علیهم السّلامصحیح مسلم به نقل از زید بن ارقم :روزی ، پیامبر خدا در آبگاهی به نام «خُم» در راه میان مکّه و مدینه ، برای ما به خطبه ایستاد و خداوند را حمد و ثنا گفت و پند و اندرز داد و آن گاه فرمود : «و اینک ای مردم بدانید که من هم یک بشرم و زودا که پیکِ [ مرگ ، از سوی ] پروردگارم بیاید و دعوتش را اجابت کنم . من در میان شما دو چیز گران بها (1) بر جای می گذارم : نخستینِ آن دو ، کتاب خداست که در آن ، هدایت و نور است . پس کتاب خدا را بگیرید و بدان چنگ زنید» . پیامبر صلی الله علیه و آله به کتاب خدا ترغیب و تشویق نمود و سپس فرمود : «و [ دوم ، ]اهل بیتِ من . خدا را در باره اهل بیتم به شما یادآوری می کنم . خدا را در باره اهل بیتم به شما یادآوری می کنم . خدا را در باره اهل بیتم به شما یادآوری می کنم» .

.

1- .ابن اثیر در باره نامیده شدن کتاب خدا و عترت به «ثقلین» ، گفته است : دلیلش این است که گرفتن آن دو و عمل به آنها سنگین است و به هر چیز خطیر و ارزشمند ، «ثَقَل» گفته می شود . پس پیامبر صلی الله علیه و آله آن دو را برای بزرگداشت منزلت آنها و سترگ و عالی داشتن جایگاهشان ، ثقلین نامیده است (النهایه : ج 1 ص 216) .

ص: 192

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن سَرَّهُ أن یَحیا حَیاتی ویَموتَ مَماتی ، ویَسکُنَ جَنَّهَ عَدنٍ غَرَسَها (1) رَبّی ، فَلیُوالِ عَلِیّا مِن بَعدی ، وَلیُوالِ وَلِیَّهُ ، وَلیَقتَدِ بِالأَئِمَّهِ مِن بَعدی ؛ فَإِنَّهُم عِترَتی ، خُلِقوا مِن طینَتی ، رُزِقوا فَهما وعِلما ، ووَیلٌ لِلمُکَذِّبینَ بِفَضلِهِم مِن اُمَّتِی ، القاطِعینَ (2) فیهِم صِلَتی ، لا أنالَهُمُ اللّهُ شَفاعَتی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله فی بَیانِ مَنزِلَهِ الأَئِمَّهِ علیهم السلام :هُم أبوابُ العِلمِ فی اُمَّتی ، مَن تَبِعَهُم نَجا مِنَ النّارِ ، ومَنِ اقتَدی بِهِم هُدِیَ إلی صِراطٍ مُستَقیمٍ ، لَم یَهَبِ اللّهُ عز و جلمَحَبَّتَهُم لِعَبدٍ إلّا أدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّهَ . (4)

الإمام علیّ علیه السلام :مَنِ اتَّبَعَ أمرَنا سَبَقَ . (5)

.

1- .. فی کنز العمّال : «التی غَرَسَها» .
2- .. فی المصدر : «للقاطعین» ، والتصویب من تاریخ دمشق وکنز العمّال .
3- .. حلیه الأولیاء : ج 1 ص 86 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 240 ح 8751 کلاهما عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : ج 12 ص 103 ح 34198 ؛ الأمالی للطوسی : ص 578 ح 1195 عن أبی ذرّ ، بشاره المصطفی : ص 152 ، الأمالی للشجری : ج 1 ص 136 کلاهما عن ابن عبّاس والثلاثه الأخیره نحوه ، بحار الأنوار : ج 23 ص 139 ح 85 .
4- .. الأمالی للصدوق : ص 74 ح 42 عن جابر بن عبداللّه ، بحار الأنوار : ج 38 ص 92 ح 6 وراجع : شواهد التنزیل : ج 1 ص 76 ح 89 .
5- .. غرر الحکم : ج 5 ص 184 ح 7893 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 424 ح 7164 .

ص: 193

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که خوش دارد چون من زندگی کند و چون من بمیرد و در باغ بهشتی که پروردگارم [ درختانِ ] آن را کاشته است ، سکنا گزیند ، باید پس از من ، ولایت علی را بپذیرد ، و دوست او را دوست بدارد ، و به امامانِ پس از من اقتدا کند؛ زیرا آنان ، خانواده من اند ، از سرشت من آفریده شده اند ، و از فهم و دانشْ برخوردارند . وای بر آن عدّه از امّتم که فضیلت آنان را انکار کنند ، و حرمت خویشاوندی من با آنان را پاس ندارند ! خداوند ، شفاعت مرا شامل حال آنها نکند !

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در بیان منزلت ائمّه علیهم السلام :آنان ، دروازه های دانش در میان امّت من اند . هر کس از آنان پیروی کند ، از آتشْ نجات می یابد ، و هر کس به آنان اقتدا کند ، به راه راستْ هدایت می شود. خداوند عز و جل محبّت آنان را به هیچ بنده ای ارزانی نداشته است ، مگر آن که او را به بهشت وارد می کند .

امام علی علیه السلام :هر کس از فرمان ما پیروی کند ، پیشی می گیرد .

.


ص: 194

عنه علیه السلام :اُنظُروا أهلَ بَیتِ نَبِیِّکُم فَالزَموا سَمتَهُم (1) ، وَاتَّبِعوا أثَرَهُم ، فَلَن یُخرِجوکُم مِن هُدیً ، ولَن یُعیدوکُم فی رَدیً ، فَإِن لَبَدوا (2) فَالبُدوا ، وإن نَهَضوا فَانهَضوا ، ولا تَسبِقوهُم فَتَضِلّوا ، ولا تَتَأَخَّروا عَنهُم فَتَهلِکوا . (3)

عنه علیه السلام :ألا وإنّا أهلُ بَیتٍ مِن عِلمِ اللّهِ عَلِمنا ، وبِحُکمِ اللّهِ حَکَمنا ، وبِقَولِ صادِقٍ أخَذنا ، فَإِن تَتَّبِعوا آثارَنا تَهتَدوا بِبَصائِرِنا ، وإن لَم تَفعَلوا یُهلِککُمُ اللّهُ بِأَیدینا ، مَعَنا رایَهُ الحَقِّ ، مَن تَبِعَها لَحِقَ ، ومَن تَأَخَّرَ عَنها غَرِقَ . (4)

عنه علیه السلام :اِعلَموا أنَّکُم إنِ اتَّبَعتُم طالِعَ المَشرِقِ (5) سَلَکَ بِکُم مَناهِجَ الرَّسولِ صلی الله علیه و آله ، فَتَداوَیتُم مِنَ العَمی وَالصَّمَمِ وَالبَکَمِ ، وکُفیتُم مَؤونَهَ الطَّلَبِ وَالتَّعَسُّفِ (6) ، ونَبَذتُمُ الثِّقلَ الفادِحَ عَنِ الأَعناقِ . (7)

الإمام الحسین علیه السلام :لَکُم فِیَّ اُسوَهٌ . (8)

.

1- .. السَّمْت: الطریق. یقال : اِلزَمْ هذا السَّمْت (النهایه : ج 2 ص 397 «سمت») .
2- .. لَبَد بالأرضِ وألبَدَ بها : إذا لزِمها وأقام (النهایه : ج 4 ص 225 «لبد») .
3- .. نهج البلاغه: الخطبه 97 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 82 ح 938 .
4- .. الإرشاد: ج 1 ص 240 عن أبی عبیده معمر بن المثنّی وغیره ، نثر الدرّ : ج 1 ص 272 ، شرح الأخبار : ج 3 ص 562 ح 1231 کلاهما عن أبی عبیده عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 32 ص 10 ح 3 ؛ البیان والتبیین : ج 2 ص 52 عن أبی عبیده عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام .
5- .. طالعُ المَشْرِق : یحتمل أن یراد بالطالع المهدیّ علیه السلام . لا یقال : طلوعه من مکّه وهی وسط الأرض ؛ لأنّا نقول ؛ اجتماع العساکر الکثیره علیه وتوجّهه إلی فتح البلاد إنّما یکون من الکوفه ، وهی شرقی الحرَمَین وکثیر من بلاد الإسلام . ویحتمل أن یراد به علیّ أمیر المؤمنین علیه السلام ؛ لأنّ محلّه بالکوفه وهی شرقی الحَرَمین (مجمع البحرین : ج 2 ص 1110 «طلع») .
6- .. العَسْف : السَّیر بغیر هدایَه ، والأخذ علی غیر الطریق ، وکذلک التَّعَسّف (لسان العرب : ج 9 ص 245 «عسف») .
7- .. الکافی: ج 8 ص 66 ح 22 ، الإرشاد: ج 1 ص 291 کلاهما عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، نهج البلاغه: الخطبه 166 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 51 ص 111 ح 6 .
8- .. تاریخ الطبری : ج 5 ص 403 عن عقبه بن أبی العیزار ، الکامل فی التاریخ : ج 2 ص 553 ، الفتوح : ج 5 ص 82 ؛ بحار الأنوار : ج 44 ص 382 .

ص: 195

امام علی علیه السلام :به اهل بیتِ پیامبرتان بنگرید ، و راه آنان را بپویید ، و از پی آنان حرکت کنید؛ زیرا آنان شما را هرگز از راه راست به در نمی برند ، و هرگز شما را به تباهی نمی کشانند. هر گاه آنان باز ایستادند ، شما نیز باز ایستید ، و هر گاه آنان برخاستند ، شما نیز برخیزید. از آنان پیشی نگیرید که گم راه می شوید ، و از آنان عقب نمانید که نابود می گردید .

امام علی علیه السلام :هان! ما خاندانی هستیم که دانش ما ، [ برگرفته ] از دانش خداست ، و به حکم خدا حکم می کنیم ، و سخن راستگویی را پذیرفته ایم . پس اگر در پی ما حرکت کنید ، با روشنگری های ما هدایت می شوید ، و اگر چنین نکنید ، خداوند شما را با دستان ما به هلاکت می افکند. پرچم حق ، در دست ماست ؛ هر کس به دنبال آن حرکت کند ، به مقصد می رسد و هر که از آن عقب بماند ، غرق می شود .

امام علی علیه السلام :بدانید که اگر از طلوع کننده مشرق (1) پیروی کنید ، او شما را به شاه راه های پیامبر صلی الله علیه و آله می برد . پس ، از کوری و کری و گنگی شفا می یابید ، و رنجِ طلب و کجروی ، از شما برداشته می شود ، و بار گران را از شانه ها[ یتان ] به دور می افکنید .

امام حسین علیه السلام :در من ، برای شما سرمشق است .

.

1- .احتمال دارد که مراد از طلوع کننده مشرق ، امام مهدی علیه السلام باشد. البتّه اشکال نشود که ظهور او در مکّه (به عنوان وسط کره زمین) است؛ چرا که مکانِ گرد آمدن سپاه بزرگ او و نقطه آغازینِ روی آوردنشان به مناطق مختلف برای فتح آنها ، کوفه است که در شرق حرمین شریفین و بسیاری از ممالک اسلامی واقع است . احتمال هم دارد که مراد ، امیر مؤمنان علیه السلام باشد؛ چرا که اقامتش در کوفه که در شرق حرمین شریف قرار دارد بوده است (ر . ک : مجمع البحرین : ج 2 ص 1110) .

ص: 196

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ أهلَ بَیتِ نَبِیِّکُم . . . هُمُ الأَئِمَّهُ الدُّعاهُ ، وَالقادَهُ الهُداهُ ، وَالقُضاهُ الحُکّامُ ، وَالنُّجومُ الأَعلامُ ، وَالاُسوَهُ المُتَخَیَّرَهُ ، وَالعِترَهُ المُطَهَّرَهُ ، وَالاُمَّهُ الوُسطی ، وَالصِّراطُ الأَعلَمُ (1) ، وَالسَّبیلُ الأَقوَمُ ، زینَهُ النُّجَباءِ ، ووَرَثَهُ الأَنبِیاءِ ، وهُمُ الرَّحِمُ المَوصولَهُ ، وَالکَهفُ الحَصینُ لِلمُؤمِنینَ ، ونورُ أبصارِ المُهتَدینَ ، وعِصمَهٌ لِمَن لَجَأَ إلَیهِم ، وأمنٌ لِمَنِ استَجارَ بِهِم ، ونَجاهٌ لِمَن تَبِعَهُم . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :قالَ عَلِیٌّ علیه السلام لِلحُسَینِ علیه السلام : یا أبا عَبدِ اللّهِ اُسوَهٌ أنتَ قِدَما . فَقالَ : جُعِلتُ فِداکَ! ما حالی؟ قالَ : عَلِمتَ ما جَهِلوا وسَیَنتَفِعُ عالِمٌ بِما عَلِمَ ، یا بُنَیَّ اسمَع وأبصِر مِن قَبلِ أن یَأتِیَکَ ، فَوَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ لِیَسفِکَنَّ بَنو اُمَیَّهَ دَمَکَ ثُمَّ لا یُزیلونَکَ عَن دینِکَ ، ولا یُنسونَکَ ذِکرَ رَبِّکَ . فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام : وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ! حَسبی ، أقرَرتُ بِما أنزَلَ اللّهُ ، واُصَدِّقُ قَولَ نَبِیِّ اللّهِ ، ولا اُکَذِّبُ قَولَ أبی . (3)

الإمام الباقر والإمام الصادق علیهماالسلام فی قَولِهِ تَعالی : «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا» (4) :نِعمَهُ اللّهِ : رَسولُهُ ؛ إذ یُخبِرُ اُمَّتَهُ بِمَن یُرشِدُهُم مِنَ الأَئِمَّهِ ، فَأَحَلّوهُم دارَ البَوارِ (5) ، ذلِکَ مَعنی قَولِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله : «لا تَرجِعُنَّ بَعدی کُفّارا یَضرِبُ بَعضُکُم رِقابَ بَعضٍ» . بُنِیَ الدّینُ عَلَی اتِّباعِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی» (6) ، وَاتِّباعِ الکِتابِ «وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ» (7) ، وَاتِّباعِ الأَئِمَّهِ مِن أولادِهِ «وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ» (8) . فَاتِّباعُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یورِثُ المَحَبَّهَ «یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» (9) ، وَاتِّباعُ الکِتابِ یورِثُ السَّعادَهَ «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَی» (10) ، وَاتِّباعُ الأَئِمَّهِ یورِثُ الجَنَّهَ . (11)

.

1- .. فی نسخه : «والصِّراطُ الأعظَم» (هامش بحار الأنوار) .
2- .. تفسیر فرات: ص 337 ح 460 ، بحار الأنوار : ج 26 ص 255 ح 30 .
3- .. کامل الزیارات: ص 150 ح 178 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 44 ص 262 ح 17 .
4- .. إبراهیم: 28.
5- .. إشاره إلی تتمّه الآیه المذکوره : «وَ أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ» .
6- .. آل عمران: 31.
7- .. الأعراف: 157.
8- .. التوبه : 100 .
9- .. آل عمران : 31.
10- .. طه : 123 .
11- .. المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 284 ، بحار الأنوار : ج 24 ص 51 ح 4 .

ص: 197

امام باقر علیه السلام :همانا اهل بیتِ پیامبر شما... پیشوایان دعوتگر ، و رهبران هدایتگر ، و قاضیان حکم کننده [ به حق ] ، و ستارگان راه نما ، و الگوی برگزیده ، و عترت پاک ، و امّت میانه ، و روشن ترین راه ، و راست ترین مسیر ، و زیور برگزیدگان ، و وارثان پیامبران اند . آنان اند آن ارحامی که به صله آنها فرمان داده شده است ، و آن دژ استوار مؤمنان ، و روشنایی دیدگان ره یافتگان ، و پناه کسی که به آنان پناه می برد ، و امان بخشِ کسی که در حمایت آنان در می آید ، و مایه نجات کسی که از آنان پیروی می کند .

امام صادق علیه السلام :علی علیه السلام به حسین علیه السلام فرمود : «ای ابا عبد اللّه ! تو از دیرباز ، الگو بوده ای» . حسین علیه السلام گفت : فدایت شوم! حال [ و سرنوشت ] من ، چگونه است؟ فرمود : «تو آنچه را که مردم نمی دانند ، می دانی و هر دانایی ، از آنچه می داند ، بهره مند خواهد شد . فرزندم! بشنو و ببین ، پیش از آن که [ سرنوشتت ] تو را فرا رسد . سوگند به آن که جانم در دست اوست ، فرزندان امیّه ، خون تو را خواهند ریخت ؛ امّا نخواهند توانست تو را از دینت بر کنار دارند ، و نه یاد پروردگارت را از جان تو بزدایند» . حسین علیه السلام گفت : سوگند به آن که جانم در دست اوست ، مرا کافی است . به آنچه خداوند فرو فرستاد ، اقرار دارم ، و سخن پیامبر خدا را باور دارم ، و گفته پدرم را دروغ نمی شمارم .

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در باره این سخن خدای متعال : «آیا به کسانی که نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را به سرای هلاکت در آوردند ، ننگریستی» :«نعمت خدا»، همان پیامبر اوست که امّتش را از وجود پیشوایانی که راه نمایی شان می کنند ، آگاه ساخت . و «آنان را به سرای هلاکت در آوردند» ، همان مضمون سخن پیامبر صلی الله علیه و آله است که : «زنهار! پس از من ، به کفر باز مگردید و گردن یکدیگر را مزنید» . دین بر [پایه] پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله نهاده شده است : «بگو : اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید» ، و بر [پایه] پیروی از کتاب : «و از نوری که با او فرو فرستاده شد ، پیروی کردند» ، و بر [پایه] پیروی از امامانِ از فرزندان او : «و کسانی که با نیکوکاری ، از آنان پیروی کردند» . پس پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله ، محبّت می آورد : «تا خدا شما را دوست بدارد» ، و پیروی از کتاب ، خوش بختی را به دنبال دارد : «پس هر که از هدایت من پیروی کند ، نه گم راه می شود و نه تیره بخت می گردد» ، و پیروی از امامان ، بهشت را در پی دارد .

.


ص: 198

الإمام الصادق علیه السلام فی رِسالَتِهِ إلی جَماعَهِ الشّیعَهِ :مَن سَرَّهُ أن یَعلَمَ أنَّ اللّهَ یُحِبُّهُ فَلیَعمَل بِطاعَهِ اللّهِ وَلیَتَّبِعنا ، ألَم یَسمَع قَولَ اللّهِ عز و جللِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله : «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» ؟ وَاللّهِ ، لا یُطیعُ اللّهَ عَبدٌ أبَدا إلّا أدخَلَ اللّهُ عَلَیهِ فی طاعَتِهِ اتِّباعَنا ، ولا وَاللّهِ ، لا یَتَّبِعُنا عَبدٌ أبَدا إلّا أحَبَّهُ اللّهُ ، ولا وَاللّهِ ، لا یَدَعُ أحَدٌ اِتِّباعَنا أبَدا إلّا أبغَضَنا ، ولا وَاللّهِ ، لا یُبغِضُنا أحَدٌ أبَدا إلّا عَصَی اللّهَ ، ومَن ماتَ عاصِیا للّهِِ أخزاهُ اللّهُ وأکَبَّهُ عَلی وَجهِهِ فِی النّارِ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ . (1)

تفسیر العیّاشی عن محمّد الحلبی :قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : مَنِ اتَّقَی اللّهَ مِنکُم وأصلَحَ فَهُوَ مِنّا أهلَ البَیتِ . قالَ : مِنکُم أهلَ البَیتِ؟! قالَ : مِنّا أهلَ البَیتِ ، قالَ فیها إبراهیمُ علیه السلام : «فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی» . (2) قالَ عُمَرُ بنُ یَزیدَ : قُلتُ لَهُ : مِن آلِ مُحَمَّدٍ؟ قالَ : إی وَاللّهِ مِن آلِ مُحَمَّدٍ ، إی وَاللّهِ مِن أنفُسِهِم ، أما تَسمَعُ اللّهَ یَقولُ : «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ» (3) ، وقَولَ إبراهیمَ : «فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی» ؟ (4)

.

1- .. الکافی: ج 8 ص 14 ح 1 وص 408 کلاهما عن إسماعیل بن مخلّد السرّاج ، بحار الأنوار : ج 78 ص 224 ح 93 .
2- .. إبراهیم: 36.
3- .. آل عمران: 68.
4- .. تفسیر العیّاشی: ج 2 ص 231 ح 33 ، شرح الأخبار : ج 3 ص 447 ح 1378 نحوه .

ص: 199

امام صادق علیه السلام در نامه ایشان به گروه شیعه :هر کس خوش دارد که بداند خداوند عز و جل او را دوست می دارد ، باید فرمان خدا را به کار ببندد و از ما پیروی کند . آیا این سخن خداوند عز و جل به پیامبرش صلی الله علیه و آله را نشنیده است که : «بگو : اگر خدا را دوست می دارید ، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد» ؟ به خدا سوگند ، هرگز هیچ بنده ای اطاعت خدا نمی کند ، مگر آن که خداوند ، پیروی از ما را در ضمن طاعت خویش در آورده است . به خدا سوگند ، هرگز هیچ بنده ای از ما پیروی نمی کند ، مگر آن که خداوند ، او را دوست می دارد . به خدا سوگند ، هرگز هیچ کسی پیروی از ما را فرو نمی گذارد ، مگر آن که ما را دشمن داشته است . به خدا سوگند ، هرگز هیچ کسی ما را دشمن نمی دارد ، مگر آن که خدا را نافرمانی کرده است ، و هر کس با نافرمانی از خدا بمیرد ، خداوند عز و جل او را خوار و رسوا می سازد و در آتش ، سرنگونش می کند . سپاس ، ویژه خداوند است که پروردگار جهانیان است .

تفسیر العیّاشی به نقل از محمّد حلبی :امام صادق علیه السلام فرمود : «هر یک از شما که از خدا پروا کند و کار نیک انجام دهد ، از ما اهل بیت است» . [کسی] گفت : از شما اهل بیت؟! فرمود : «از ما اهل بیت! در این باره ابراهیم علیه السلام فرموده است : «پس هر که از من پیروی کند ، او از من است» » . عمر بن یزید گفت : به ایشان گفتم : از خاندان محمّد؟! فرمود : «آری به خدا ، از خاندان محمّد ! آری به خدا ، از خودِ آنان! مگر نشنیده ای که خداوند می فرماید : «همانا نزدیک ترین مردم به ابراهیم ، کسانی هستند که از او پیروی کردند» ، و [ مگر نشنیده ای این ] سخن ابراهیم را که : «پس هر که از من پیروی کند ، او از من است» ؟» .

.


ص: 200

الإمام الصادق علیه السلام :مَن تَوَلّی آلَ مُحَمَّدٍ وقَدَّمَهُم عَلی جَمیعِ النّاسِ بِما قَدَّمَهُم مِن قَرابَهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَهُوَ مِن آلِ مُحَمَّدٍ ؛ لِتَوَلّیهِ آلَ مُحَمَّدٍ ، لا أنَّهُ مِنَ القَومِ بِأَعیانِهِم ، وإنَّما هُوَ مِنهُم بِتَوَلّیهِ إلَیهِم وَاتِّباعِهِ إیّاهُم ، وکَذلِکَ حُکمُ اللّهِ فی کِتابِهِ : «وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (1) ، وقَولُ إبراهیمَ علیه السلام : «فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (2) . (3)

عنه علیه السلام :إنَّما أولِیائِیَ الَّذینَ سَلَّموا لِأَمرِنا، وَاتَّبَعوا آثارَنا ، وَاقتَدَوا بِنا فی کُلِّ اُمورِنا. (4)

عنه علیه السلام :أوصی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی عَلِیٍّ علیه السلام وَحدَهُ ، وأوصی عَلِیٌّ علیه السلام إلَی الحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهماالسلام جَمیعا ، وکانَ الحَسَنُ علیه السلام إمامَهُ ، فَدَخَلَ رَجُلٌ یَومَ عَرَفَهَ عَلَی الحَسَنِ علیه السلام وهُوَ یَتَغَدّی وَالحُسَینُ علیه السلام صائِمٌ ، ثُمَّ جاءَ بَعدَما قُبِضَ الحَسَنُ علیه السلام فَدَخَلَ عَلَی الحُسَین علیه السلام یَومَ عَرَفَهَ وهُوَ یَتَغَدّی وعَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام صائِمٌ ، فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : إنّی دَخَلتُ عَلَی الحَسَنِ علیه السلام وهُوَ یَتَغَدّی وأنتَ صائِمٌ ، ثُمَّ دَخَلتُ عَلَیکَ وأنتَ مُفطِرٌ ؟ فَقالَ : إنَّ الحَسَنَ علیه السلام کانَ إماما فَأَفطَرَ لِئَلّا یُتَّخَذَ صَومُهُ سُنَّهً ولِیَتَأَسّی بِهِ النّاسُ ، فَلَمّا أن قُبِضَ کُنتُ أنَا الإِمامَ فَأَرَدتُ أن لا یُتَّخَذَ صَومی سُنَّهً فَیَتَأَسَّی النّاسُ بی . (5)

.

1- .. المائده: 51.
2- .. إبراهیم: 36.
3- .. تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 231 ح 34 عن أبی عمرو الزبیری ، بحار الأنوار : ج 68 ص 35 ح 73 .
4- .. تحف العقول: ص 309 عن محمّد بن النعمان الأحول ، بحار الأنوار : ج 78 ص 288 ح 2 .
5- .. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 87 ح 1810 ، علل الشرائع : ص 386 ح 1 کلاهما عن سالم ، بحار الأنوار : ج 97 ص 123 ح 3 .

ص: 201

امام صادق علیه السلام :هر کس ولایت خاندان محمّد را برگزیند و آنان را به واسطه خویشاوندی شان با پیامبر خدا ، بر همه مردم مقدّم بدارد ، او از خاندان محمّد است ؛ یعنی از جهت پذیرفتن ولایت خاندان محمّد ، نه این که از تبار و وجود آنها باشد ؛ بلکه از جهت حکم خدا در کتاب اوست که : «و هر کس از شما آنان را به دوستی بگیرد ، از آنان خواهد بود» ، و [از جهتِ] سخن ابراهیم علیه السلام است که فرمود : «پس هر که از من پیروی کند ، او از من است و هر که مرا نافرمانی کند ، همانا تو آمرزگار مهربانی» .

امام صادق علیه السلام :دوستان من ، در حقیقت ، کسانی هستند که در برابر فرمان ما (اهل بیت) ، گردن نهادند ، و از سنّت ما پیروی کردند ، و در همه کارهای ما به ما اقتدا نمودند.

امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا ، فقط علی علیه السلام را وصی قرار داد ، و علی علیه السلام ، حسن و حسین علیهماالسلام ، هر دو را ، وصی قرار داد و حسن علیه السلام ، امام او (حسین علیه السلام ) بود. در روز عرفه ، مردی بر حسن علیه السلام وارد شد و ایشان مشغول خوردن غذا بود و حسین علیه السلام روزه داشت . پس از رحلت حسن علیه السلام ، همان مرد در روز عرفه بر حسین علیه السلام وارد شد و ایشان مشغول غذا خوردن بود و علی بن الحسین علیه السلام روزه داشت . مرد [به حسین علیه السلام ] گفت : من بر حسن علیه السلام وارد شدم و او غذا می خورد و تو روزه داشتی. حالا بر تو وارد می شوم ؛ ولی تو روزه نداری !؟ فرمود : «حسن علیه السلام امام بود . از این رو ، روزه نگرفت تا روزه او سنّت نشود و مردم [در خوردن] به او تأسّی کنند ، و چون او از دنیا رفت ، من امام هستم . از این رو خواستم که روزه ام سنّت نشود و مردم [در خوردن] به من تأسّی کنند» .

.


ص: 202

الإمام الرضا علیه السلام :نَحنُ نورٌ لِمَن تَبِعَنا ، وهُدیً لِمَنِ اهتَدی بِنا . (1)

الإمام المهدیّ علیه السلام :فِی ابنَهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله لی اُسوَهٌ حَسَنَهٌ . (2)

1 / 7المَلائِکَهالکتاب« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَیْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِیمًا » . (3)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :اُتِیَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقیلَ : إنَّ سَعدَ بنَ مُعاذٍ قَد ماتَ . فَقامَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله و قامَ أصحابُهُ فَحُمِلَ ، فَأَمَرَ فَغُسِلَ عَلی عِضادَهِ البابِ (4) ، فَلَمّا أن حُنِّطَ و کُفِّنَ و حُمِلَ عَلی سَریرِهِ تَبِعَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ثُمَّ کانَ یَأخُذُ یَمنَهَ السَّریرِ مَرَّهً ویَسرَهَ السَّریرِ مَرَّهً ، حَتَّی انتَهی بِهِ إلَی القَبرِ ، فَنَزَلَ بِهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَتّی لَحَدَهُ و سَوّی عَلَیهِ اللَّبِنَ ، وجَعَلَ یَقولُ : ناوِلنی حَجَرا ، ناوِلنی تُرابا رَطبا ؛ یَسُدُّ بِهِ ما بَینَ اللَّبِنِ ، فَلَمّا أن فَرَغَ وحَثَا التُّرابَ عَلَیهِ وسَوّی قَبرَهُ ، قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنّی لَأَعلَمُ أنَّهُ سَیَبلی و یَصِلُ إلَیهِ البِلی ، ولکِنَّ اللّهَ تَعالی یُحِبُّ عَبدا إذا عَمِلَ عَمَلاً فَأَحکَمَهُ . فَلَمّا أن سَوَّی التُّربَهَ عَلَیهِ ، قالَت اُمُّ سَعدٍ مِن جانِبٍ : هَنیئا لَکَ الجَنَّهُ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یا اُمَّ سَعدٍ ، مَه ! لا تَجزِمی عَلی رَبِّکِ ، فَإِنَّ سَعدا قَد أصابَتهُ ضَمَّهٌ . قالَ : و رَجَعَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رَجَعَ النّاسُ ، فَقالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، لَقَد رَأَیناکَ صَنَعتَ عَلی سَعدٍ ما لَم تَصنَعهُ عَلی أحَدٍ ؛ إنَّکَ تَبِعتَ جَنازَتَهُ بِلا رِداءٍ و لا حِذاءٍ! فَقالَ صلی الله علیه و آله : إنَّ المَلائِکَهَ کانَت بِلا حِذاءٍ و لا رِداءٍ فَتَأَسَّیتُ بِها (5) . قالوا : و کُنتَ تَأخُذُ یَمنَهَ السَّریرِ مَرَّهً و یَسرَهَ السَّریرِ مَرَّهً! قالَ : کانَت یَدی فی یَدِ جَبرَئیلَ آخُذُ حَیثُ ما أخَذَ . فَقالوا : أمَرتَ بِغُسلِهِ و صَلَّیتَ عَلی جَنازَتِهِ و لَحَدتَهُ ، ثُمَّ قُلتَ : إنَّ سَعدا أصابَتهُ ضَمَّهٌ! قالَ : فَقالَ صلی الله علیه و آله : نَعَم ، إنَّهُ کانَ فی خُلُقِهِ مَعَ أهلِهِ سوءٌ . (6)

.

1- .. تفسیر القمّی : ج 2 ص 104 عن عبداللّه بن جندب ، تفسیر فرات : ص 285 ح 385 عن الأصبغ بن نباته عن الإمام الحسن علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 26 ص 242 ح 5 .
2- .. الغیبه للطوسی : ص 286 ح 245 ، الاحتجاج : ج 2 ص 537 ح 342 عن أبی عمرو العمری ، بحار الأنوار : ج 53 ص 180 ح 9 .
3- .. الأحزاب : 56.
4- .. فی الأمالی وروضه الواعظین وبحار الأنوار : «و هو قائم علی عضاده الباب» ، و کأنّها سقطت من المصدر . وعضادتا الباب : الخشبتان المنصوبتان عن یمین الداخل منه و شماله (لسان العرب : ج 3 ص 294 «عضد») .
5- .. فی المصدر : «بهما» ، والتصویب من المصادر الاُخری .
6- .. علل الشرائع : ص310 ح4 ، الأمالی للطوسی : ص 427 ح955 کلاهما عن عبداللّه بن سنان ، روضه الواعظین: ص 413 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 220 ح 14